ویرگول
ورودثبت نام
مجتبی رزمی
مجتبی رزمیمجتبی رزمی؛ مهندس، نویسنده، ژورنالیست و کارآفرین. فعال در تحلیل مسائل اجتماعی، محیط‌زیست و سیاست عمومی با نگاهی انتقادی، رسانه‌محور و دغدغه‌مند توسعه پایدار.
مجتبی رزمی
مجتبی رزمی
خواندن ۲ دقیقه·۱۸ روز پیش

برای نجات دریاچه باید خودمان دست به کار شویم.

دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه امروز دیگر فقط یک مسأله محیط‌زیستی نیست، زخمی است بر چهره یک منطقه، نشانی از یک ناکامی ملی و آیینه‌ای در برابر سیاست‌های بی‌ثمر، وعده‌های ناتمام و بی‌اعتنایی سیستماتیک به افکار عمومی. اگر از زبان مردم سخن بگوییم، باید گفت صبر اجتماعی در برابر شعارهای بی‌حاصل به پایان رسیده است. در طول سال‌های گذشته، دولت‌ها آمدند و رفتند، وعده‌های پرزرق و برق دادند، بودجه‌های نیم‌بند تخصیص دادند، اما هیچ‌گاه عزم و اراده‌ای جدی برای بازگشت آب به دریاچه ارومیه شکل نگرفت. دولت فعلی نیز با وجود بازدیدهای نمایشی، وعده‌های جدید و ادعاهای بودجه‌ای، در عمل همان راهی را رفته که پیشینیانش رفتند ایجاد ساختارهای کند، غیرفعال و دور از بدنه اجتماعی. رئیس‌جمهور فعلی که خود از زادگان این جغرافیاست در کارزار انتخاباتی خود احیای دریاچه را از اولویت‌های برنامه‌های دولت خود معرفی کرد، اما تاکنون حتی یک سیاست اجرایی قابل اتکا، شفاف و مشارکت‌محور از سوی دولت چهاردهم ارائه نشده است. استاندار آذربایجان غربی بیش از آنکه دغدغه‌مند بحران باشد، ترجیح می‌دهد با طرح‌های فرعی و رسانه‌ای به افکار عمومی پاسخ دهد. بی‌آنکه ریشه‌های فاجعه یعنی کشاورزی ناسازگار، چاه‌های غیرمجاز و فقدان حکمرانی آب را هدف قرار دهد. استاندار آذربایجان شرقی نیز در این سال‌ها نقش فعال و موثری در پیوند دادن ظرفیت‌های بومی، دانشگاهی و مردمی به روند احیا نداشته و در عمل به یک منتقد تماشاگر بدل شده است که بیان می‌دارد ستاد احیای دریاچه‌ی ارومیه باید احیا شود! در چنین شرایطی، دیگر نمی‌توان فقط به دولت دل بست. وقت آن است که مردم به میدان بیایند، نه به عنوان قربانیان، بلکه به‌عنوان عاملان تغییر.

ضرورت امروز، تشکیل یک ستاد مردمی احیای دریاچه ارومیه است. ساختاری مستقل از دولت، اما در تعامل با نهادهای تصمیم‌گیر، متشکل از کشاورزان، معلمان، دانشگاهیان، هنرمندان، اصحاب رسانه و فعالان اجتماعی منطقه. این ستاد باید با سه مأموریت اصلی شکل گیرد: نخست، رصد و ارزیابی دقیق عملکرد دولت در احیای دریاچه و انتشار گزارش‌های منظم و عمومی؛ دوم، پیگیری و اجرای پروژه‌های کوچک‌مقیاس محلی نظیر تغییر الگوی کشت، اجرای سیستم‌های نوین و مدرن کشاورزی، تثبیت ریزگردها و آموزش جوامع محلی و سوم، ایجاد یک گفتمان اجتماعی-فرهنگی حول مسئله آب که در آن، مردم نه فقط مخاطب بلکه شریک اصلی پروژه احیا باشند. این ستاد می‌تواند با ایجاد سامانه‌های اطلاع‌رسانی، کانال‌های مردمی نظارت، بسیج خیرین بومی، اتصال به ظرفیت‌های دانشگاهی و بین‌المللی و حتی ایجاد صندوق‌های محلی احیا، نقش پیشران را در این مسیر ایفا کند. دریاچه ارومیه با سازوکارهای بروکراتیک و ستادهای دولتی به تنهایی نجات نخواهد یافت. نجات دریاچه، مستلزم نجات سیاست از انفعال، نجات مردم از بی‌اعتمادی و نجات امید از فراموشی است. اگر این ستاد شکل نگیرد، دریاچه پیش از آنکه بخشکد، در حافظه ما خواهد مرد؛ و مردمی که حافظه‌شان بمیرد، آینده‌ای نخواهند داشت.

افکار عمومیتبریزدریاچه ارومیه
۱۲
۰
مجتبی رزمی
مجتبی رزمی
مجتبی رزمی؛ مهندس، نویسنده، ژورنالیست و کارآفرین. فعال در تحلیل مسائل اجتماعی، محیط‌زیست و سیاست عمومی با نگاهی انتقادی، رسانه‌محور و دغدغه‌مند توسعه پایدار.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید