چه تو دوران استارت آپ های خودم چه دورانی که برنامه نویس بودم ، هر کاری که به هم سپرده میشد انجام میدادم روحیه ای که کار نباید روز زمین بمونه.در مورد خوب یا بد بودن این رفتار میشه صحبت ها کرد ولی بصورت کلی نمیشه یه نسخه به همه داد ولی نکته ای که میخوام بگم نزدیک به همین موضوعه.
روزگار چرخید و ما شدیم مدیر مارکتینگ تیم فیتامین یه تیم کوچلویی که 2 سه نفری ، نیروی محتوا داره ، 7 8 نفری هم اپریشن، تیم فنی در حاله ای از ابهام. ولی واقعیت ماجرا اینه که یه تیم 2سه نفره خیلی نیاز به “مدیر” مارکتینگ نداره.
اینکه حالا چرا مدیر مارکتینگ شاید دلیلش همون خط مقدم بودن یا جامعیت مارکتینگ باشه یا قطعا نیاز کسب و کار به پول و رسیدن به خط درآمدی مشخص .
یه کسب و کار چالش های مختلفی داره مخصوصا تو دوران شروعش که هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست چالش هایی که لزوما از جنس مارکتینگ نیست، مگر اینکه مثل من همه کارهای رو در راستای مارکتینگ بدونید
از کارهایی که تو فیتامین تا حالا کردیم اگر بگم متوجه میشید که غالبا از جنس اون مارکتینگی که همه تصورش رو دارن نیست یا حداقل تو تیم های بزرگ برای این کارهای تیم ها و افراد زیادی مستقلا کار میکنن .
✅ پروداکت
خود پروداکت که برنامه ورزشی میداد رو از یک رویکرد مونولیتک بردیمش به سمتی که نگاه جامع تری به ورزش داشته باشه ، خدمات رایگان بهش اضافه کنیم ، کاری بکنیم که خودش یه بستر و کانال جذب بشه.
پروداکتی که سعی داشت به همه آدما برنامه ورزشی بده ، که این تقریبا همه رو تبدیل کردیم به یک گروه مشخص تر براساس دغدغه ها و نیازهای شفافتر .
✅تیم فروش
نرم افزاری طراحی کردم که تیم فروش بتونه با اون لیدها و تماس ها رو مدیریت کنه. فیتامین براساس مدل تحمیلی طوری که داشت یه تیم فروش داشت. تیم فروش کاری که میکرد این بود که با لید های تولید شده تماس میگره و تمام وضعیت تماس و آمار های فروش توی فایل های اکسلی که دست کارشناس ها بود خلاصه میشد. مشکلاتی که ایجاد میکرد این بود میزان تاثیرگذاری دقیق تیم فروش در فروش کل چقدره ، نرخ های تبدیل کل تیم فروش و کارشناس ها مشخص نبود. تماس هایی که گرفته میشد در جرنی مشخص باشن که با کارهای ریتارگتینگون در تناقض نباشن. حالا اینکه چرا نرفتیم سراغ سی آر آم های آماده ، خیلی حرف داره که تو یه پست دیگه توضیح میدم.
✅ مدل درآمدی
برنامه ورزشی فیتایمن در قالب 3 بسته سه ماهه(اسمارت ، حرفه ای ، پیشرفته) ارائه میشد که ویژگیهای خاص خودش رو داشت. چالش بزرگش این بود که خود این بسته ها هم دیگه در مواردی نقض میکرد و بسته های حرفهای و پیشرفته برای قشر خیلی محدودی از مخطابان کارآمد بود. بسته ها رو با حذف یه سری خدمات مثل دستی دادن برنامه ها و بولد کردن خدمات اصلی مدل در آمدی فیتامین رو کردیم اشتراک محور و در قالب اشتراک های 1 ماهه، 3 ماهه، و 6 مااهه ارائه شد.
دغدغه های دیگه از جمله ، اسکیل کردن و تیم فنی که خیلی صحبت رو طولانی میکنه ، و میذارم برای شماره 2 این نوشته.
خلاصه کلام اینکه خیلی از چیزایی میخونیم و یادمیگیریم لزوما تو واقعیت نیستن. نه به این معنا که به کار نمیان ولی شما برای اینکه یه کاری دان بشه ، خیلی از مواردی اصلا فکرشو نمیکنی باید انجام بدی
پ.ن 1: یبار با یکی از دوستان میخواستم یه جلسه بزارم من باب آشنایی و شروع همکاری و چون کافه جلسه گذاشتم و کلا صحبت غیر کاری کردم بهم میگفت تو مارکتر خوبی هستی ، اینم یه جورشه دیگه ?