همزمان با افزایش نارضایتی ها و شروع اعتراضات پراکنده در ماه های گذشته .شاهد کلید خوردن پروژه فیلترینگ شبکه های اجتماعی و ظهور نوع جدیدی از نابرابری (به شدت طبقاتی) هستیم .
بصورت خلاصه در یک جمله: اگر پول کمتری داری ارتباطات کمتری هم خواهی داشت .
پس از شروع فیلترینگ فروش نرم افزار های قندشکن و ... به سرعت تبدیل به یک بیزینس پولساز شد .
فروشندگان قیمت هایی گاهاً نجومی و البته و بعضاً وسوسه انگیز برای این خدمات مطالبه می کنند .
در برابر پرداخت مبلغی بصورت ماهانه و سالانه، بیمه می شویم تا به شکل سابق وقبلیمان در ارتباطات بازگردیم. قرار است دوباره در واتس آپ با دوستانت گپ بزنی و با عزیزانت تماس تصویری داشته باشی .
یا اگر در اینستاگرام کسب وکاری نیم بند داشته باشی، اجازه داری بازهم به کار ادامه بدهی .
همه این اتفاقات اگر برای طبقه متوسط و فرودست خبری آزار دهنده و نگران کننده باشد حداقل برای ثروتمندان خبری خوش است :
اینجا دیگر خبری از گدا گشنه ها نیست !!!
اهرمی جدید برای فخر فروشی و راه جدیدی برای خود نمایی شکل گرفته است .
چندی قبل با یکی از همکاران در مورد اثرات مهلک فیلترینگ بر فروش آنلاین صنایع دستی صحبت میکردم .
دوست عزیزی بود و حرف بی منظوری به من زد :
کسب وکار من مدتی است که از اینستاگرام بیرون آمده و شاید هیچ وقت بازنگردم. زندگی فشار می اورد و خرج ها بالاست .
اما شاُن انسان بالاتر از آنست که تن به این نابرابری نوساخته و بنجل بدهیم .