ما چطور تصمیم میگیریم و چرا گاهی تصمیمات اشتباه میگیریم؟ انگار یه چیزی تو مغزمون باعث میشه منطقی عمل نکنیم.
مغز ما همیشه در حال پردازش اطلاعاته و برای اینکه این حجم از اطلاعات رو مدیریت کنه، دو نوع فرآیند داره:
فرآیند خودکار (Implicit/Automatic Process)، که ناخودآگاه و سریع انجام میشه.
فرآیند آگاهانه (Explicit/Conscious Process)، که آهستهتر و نیاز به تلاش و انرژی بیشتری داره.
این تقسیمبندی به اسم Dual Process Theory شناخته میشه و توسط Keith Stanovich و Richard West به عنوان System 1 و System 2 معرفی شده.
دو سیستم تصمیمگیری مغز System 1 و System 2:
در System 1: سریع، خودکار و مبتنی بر تجربههای گذشته است. مثل رانندگی وقتی دیگه مهارت پیدا کردی.
در System 2: آهسته، منطقی و نیازمند تلاش فکریه. مثل وقتی که داری یه مسأله پیچیده ریاضی حل میکنی.
دنیل کانمن توی کتاب معروفش Thinking, Fast and Slow این سیستمها رو توضیح داده. System 1 معمولاً سوگیریهای شناختی (Cognitive Biases) ایجاد میکنه، چون به جای تحلیل، به تجربیات گذشته و احساسات تکیه میکنه.
سوگیریهای شناختی و تأثیر آنها در تصمیمگیری
سوگیریها افکار و تمایلات ناخودآگاه هستن که روی قضاوتها و تصمیمات ما تأثیر میذارن. چند مثال از این سوگیریها در طراحی سیستمها:
سوگیری تأیید انتخاب Choice-Supportive Bias : وقتی یه چیزی رو انتخاب میکنی، حتی اگه نقص داشته باشه، بهش پایبند میمونی. مثلاً وقتی یه فریمورک انتخاب کردی، ممکنه حتی اگه بهترهاش وجود داشته باشه، همچنان ازش استفاده کنی.
سوگیری تأیید Confirmation Bias : فقط دلایلی که انتخابت رو تأیید میکنن میشنوی و بقیه رو نادیده میگیری.
اثر همراهی با جمع Bandwagon Effect : وقتی اکثریت با چیزی موافق باشن، ناخودآگاه فکر میکنی اونا درست میگن، حتی اگه دلیل منطقی وجود نداشته باشه.
اعتماد به نفس بیش از حد Overconfidence : معمولاً افراد در تواناییهاشون بیش از حد خوشبین هستن. مثلاً زمان لازم برای انجام یه پروژه رو کمتر از واقعیت تخمین میزنن.
هیوریستیک در دسترس Availability Heuristic : فقط به اطلاعاتی که در دسترس داری تکیه میکنی و نمیری اطلاعات بیشتری جمع کنی. این باعث میشه پیچیدگی مسأله رو دستکم بگیری.
وقتی از Domain-Driven Design (DDD) استفاده میکنیم، باید تصمیمهای دقیقی بگیریم. برای این کار، باید از System 2 بیشتر استفاده کنیم و جلوی System 1 و سوگیریهاش رو بگیریم. مثلاً وقتی قراره یک مسأله پیچیده رو دستهبندی کنیم (مثل چارچوب Cynefin)، ممکنه System 1 سریع تصمیم بگیره و مسأله رو سادهتر از واقعیت دستهبندی کنه. این باعث میشه راهحل اشتباهی انتخاب کنیم.
چطور سوگیریها رو مدیریت کنیم؟
آگاه باش: همیشه بدون که سوگیریها وجود دارن.
فعال کردن System 2 : قبل از تصمیمگیری، فکر کن و اطلاعات بیشتری جمع کن.
نظر دیگران رو بپرس: چون ممکنه دیگران زاویههای مختلفی رو ببینن که تو نمیبینی.
از روشهای طراحی مشارکتی استفاده کن: مثل EventStorming که توش همه ذینفعان درگیر میشن و میتونن دیدگاههای خودشون رو ارائه بدن.