یکی از حساسترین و مهمترین مراحل در توسعهی هر نرمافزار، مشخص کردن نیازمندیها (Requirements) است. کیفیت و شفافیت نیازمندیها تأثیر مستقیمی بر موفقیت پروژه دارد؛ اما متأسفانه، اغلب در این مرحله با مشکلاتی مواجه میشویم.
در فرآیندهای سنتی، توسعهدهندگان معمولاً بهصورت مستقیم با کسانی که مشکل واقعی را تجربه میکنند، در ارتباط نیستند.
در اغلب اسناد نیازمندیها، راهحل توصیف میشود نه خود مشکل.
روشهای چابک (Agile) معمولاً از User Story برای بیان نیازمندیها استفاده میکنند. این داستانها تا حدی بهتر عمل میکنند، اما همچنان گاهی مشکل اصلی را پنهان میکنند.
در روشهای Lean و Agile بر اهمیت ارتباط مستقیم بین تیم توسعه و کاربران نهایی تأکید میشود.
ساخت نمونهی اولیه و گرفتن بازخورد از کاربران نهایی، میتواند به شناسایی نیازهای واقعی و حذف فرضیات نادرست کمک کند.
در Domain-Driven Design (DDD) توصیه میشود تیمها با درک عمیق از دامنهی کاری مشتری (Domain)، به راهکارهای نرمافزاری دست یابند.
بهجای اینکه بپرسید «چه چیزی باید بسازیم؟»، بهتر است ابتدا پرسیده شود «چه مشکلی باید حل شود؟» یا «چه نیازی باید برطرف شود؟».
اگرچه تدوین نیازمندیهای نرمافزار اغلب مشکلساز و گیجکننده است، اما با تمرکز بر فهم مشکل بهجای تمرکز صرف بر راهحل، استفاده از متدولوژیهای چابک و Lean، بهکارگیری پروتوتایپها و بهرهگیری از رویکردهایی همچون Domain-Driven Design، میتوان کیفیت نیازمندیها را بهشدت ارتقا داد. در نهایت، هر چه تیم توسعه و ذینفعان پروژه با هم ارتباط بیشتری داشته باشند و مشکل واقعی کاربر را بهتر درک کنند، احتمال موفقیت محصول نرمافزاری بالاتر میرود.