1- برخی ناقدان، افزون بر آن که به موضوع نقدشان عالمند ناصحند . طعم نقدشان هر قدر هم تلخ باشد ته مزه شیرین خودش را دارد. می توانی تلخی نقدشان را با شیرینی محبتشان در هم بیامیزی و نوش جان کنی
2- برخی ناقدان به موضوع نقدشان عالمند اگر چه ناصح و خیرخواه نیستند، نقد این جماعت اگر چه مثل زهر مار، تلخ باشد اما از آن روی که از سر دانایی است ارزش فروبردن دارد چونان داروی تلخ.
3- برخی ناقدان، اگر چه به موضوع نقد عالم نیستند اما ناصحند، از نقد آنان شیرینی محبت و خیرخواهیشان را بیشتر دریاب. تلخی نقدشان را هم بد نیست که مزه مزه کنی شاید به کارت آید.
4- برخی ناقدان که نه عالم به موضوع نقدند و نه ناصح، تحمل تلخی نقدشان اگر چه ممکن است به کار اندیشه ات نیاید به کار رشد و کمال صبرت می آید.
5- اما برخی ناقدان افزون بر این که نه عالمند و نه ناصح، مجادل و کینه ورزند و از نقد هیچ مقصودی جز شفای درد کینه و دشمنی خویش ندارند. در برابر آنان باید که یک گوش در باشد و گوش دیگر دروازه. گویی که نیستند و سخن نمی گویند.
ضرورتی نیست که تمام نقدها را پاسخی باشد اما اگر اراده کردی که نقد را پاسخ بگویی:
1- در برابر نقد گروه اول پاسخی باید، به فراخور محبت و علم ناقد و این که سخن به محبت گویی و از جدل بپرهیزی و ادب از دست نگذاری و تسلیم استدلال باشی.
2- در برابر نقد گروه دوم و به رعایت منزلت دانش ناقد، بهتر آن است که چون گروه نخست پاسخ گویی و انصاف را پاس داری و مرد میدان استدلال و منطق و تسلیم در برابر حق باشی.
3- در برابر گروه سوم باید که پاسخ محبت را با محبت بدهی و پاسخ نقد را چنان که شایسته این محبت باشد.
4- در برابر گروه چهارم اگر اراده پاسخ داری به هوش باش که ادب از دست نرود و پاسخت با نقدی که کرده اند متناسب باشد
5- اما در برابر گروه آخر، بهتر آن که به شیوه «مرّوا کراماً» از آن درگذری اما اگر اراده پاسخ گفتن داشتنی از این روش تخلف نکن که «قالوا سلاماً».