ویرگول
ورودثبت نام
فرشید ملالو
فرشید ملالوفرشید هستم و عاشق مطالعه و بهبود زندگی خودم و اطرافیانم هستم. وبلاگ نویس و چنتا عنوان دیگه دارم که الان فرصت برای گفتنش نیست. هدف فقط اینه که هر روزی که از عمرم میگذره، بتونم خودم رو ارتقا بدم.
فرشید ملالو
فرشید ملالو
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

بیماری کرونا، متاسفانه یا خوشبختانه؟!

سال 2020 که شروع شد کل دنیا توی یه شادی و جشن عجیب غریبی بود؛ یه دهه جدید داشت شروع میشد و توی کل دنیا این اتفاق رو به فال نیک گرفته بودن که با شروع شدن این دهه یه انرژی جدیدی به کسب و کارها تزریق بشه تا با سرعت و کیفیت بهتری پیش برن. اما ناگهان یه کلمه همه معادلات رو به هم زد؛ کرونا!

جمهوری خلق چین در چنگال ویروس کرونا!
جمهوری خلق چین در چنگال ویروس کرونا!


ناگهان تیترهای آخرالزمانی همه خبرگزاری‌ها رو پر کرد:

دولت چین شهر ووهان را قرنطینه کرد!!!

شاید اولش این خبر زیاد مهم به نظر نمی‌رسید و مردم با خودشون میگفتن: خب توی چین یه اتفاقی افتاده که افتاده. اما خیلی سریع این بیخیالی از بین رفت و سراسر کره زمین توی دردسر افتاد. این ویروس کسب‌و‌کارهای زیادی رو زمین‌گیر کرد و شکل فعالیت بعضی از مشاغل رو هم به‌کلی عوض کرد که از جمله این مشاغل میشه به تدریس و آموزش مدارس و دانشگاه‌ها اشاره کرد. شاید هیچکس حتی به فکرشم نمی‌رسید که توی سال 2020 همه آموزش‌ها مجازی میشن!!!

آموزش حضوری تعطیل شد.
آموزش حضوری تعطیل شد.

به دنیای پساکرونایی خوش آمدید...

تمام معادلات بعد از ویروس کرونا تغییر پیدا کرد و به نظر میرسد که حتی با رفتن این ویروس مزاحم، وضعیت به روال سابق برنخواهد گشت. اما سوال اصلی اینجاست که:

کرونا اتفاقی است که باید آن را به فال نیک گرفت یا از آن متنفر بود؟!

شاید تعجب کرده باشید که کجای این بلای آسمانی خوب و خوشایند است؟ در جواب باید گفت که درکنار همه مشکلاتی که بعد از پیدا شدن سر و کله این ویروس بوجود اومدن، خوبی هایی هم توی این اتفاق هست. خوبی‌هایی که شاید 10 سال یا حتی بیشتر طول میکشید که جا بیوفتن اما با اومدن کووید-19 خیلی شیک و مجلسی جا افتادن و به یه فرهنگ تبدیل شدن. برای مثال خود منم از این قاعده مستثنی نیستم و با این موج دوتا انتخاب داشتم: یا باید جلوی این سبک جدید فعالیت مقاومت نشون میدادم و حذف میشدم و یا اینکه خودم رو با تغییرات تطبیق میدادم و به رشدم ادامه میدادم. انتخاب من گزینه دوم بود.

من یه مدرس زبان انگلیسی هستم و طبیعتا قبل از کرونا یه راه مشخص برای تدریس داشتم: کلاس‌های حضوری. توی همون روزا یه گوشی جدید گرفتم تا کارم رو یکم گسترش بدم از روش‌های جدیدی استفاده کنم؛ منظورم از این راه و روش جدید، فعالیت توی شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام بود. دنبال یه گوشی بودم که از نظر کیفیت و قیمت مناسب باشه و همچنین کیفیت مناسبی داشته باشه و با توجه به اینکه استفاده از گوشی‌های آیفون محدودیت‌های زیادی توی ایران داره، به این نتیجه رسیدم که یه گوشی اندرویدی بگیرم و بعد از کلی تحقیق، رسیدم به مدل A50 گوشی‌های سامسونگ.

این گوشی دوس داشتنی شد گوشی جدید من :)
این گوشی دوس داشتنی شد گوشی جدید من :)

اون اوایل که شروع کردم به تولید محتوا برای پیج اینستاگرامم، دوستا و همکارام، دلیل این کارم رو زیاد نمی‌فهمیدن و به نظرشون یه کار زیادی و الکی بود. کرونا هم اومده بود ولی خیلیا میگفتن این شرایط و قرنطینه و محدودیت‌ها زیاد طول نمیکشن و در بدبینانه ترین حالت، تابستون که بیاد کرونا رفتنیه. اما پیشبینی دوستان درست از آب درنیومد.

من که عادت کرده بودم از گوشی موبایلم فقط وقتی که میخوام زنگ بزنم استفاده کنم، برام سخت بود که روزی چند ساعت با گوشی کار کنم. فروردین و اردیبهشت که توی قرنطینه بودیم، داشتم تولید محتوا می‌کردم ولی اینکار برام خیلی خیلی سخت بود. از سختیای جلوی دوربین رفتن و نقد شدن از طرف دوستان بگیر تا ویرایش و صداگزاری و درست کردن کاور پست‌ها همشون کارای جدید و ناآشنایی بود برام که بدون تعارف انرژی خیلی زیادی ازم میگرفت. اما خبر خوب این بود که من هر روز داشتم پیشرفت میکردم.

یکی از چیزایی که بهم انگیزه و انرژی میداد این بود که کار با گوشیای اندرویدی برام خیلی آسون‌تر از آیفون بود. اپلیکیشن‌های خیلی مفید و جذابی که با سیستم عامل اندروید امکان استفادشون وجود داشت و منم داشتم نهایت استفاده رو از این امکان میبردم؛ آخه صفر تا صد کار من با گوشی بود. یه گوشی خریده بودم، یه میکروفون یقه‌ای بویا و یه سه‌پایه همه امکانات و تجهیزات من بود. ولی با اپلیکیشن‌های کاربردی مثل اینشات، گوشی موبایلم هر لحظه دستم بود که یا داشتم ویدیو ویرایش میکردم یا داشتم دنبال مطالب مفید میگشتم.

میکروفونی که برای ضبط صدای با کیفیت بهش نیاز داشتم
میکروفونی که برای ضبط صدای با کیفیت بهش نیاز داشتم

یوتیوب یه منبع خوب برای آموزش‌های جدید و کاربردی درمورد فعالیت توی شبکه‌های اجتماعی بود. یه قسمت از روزم به دیدن ویدیوهای آموزشی یوتیوبی خارجی در زمینه تکنیک‌های فعالیت توی شبکه‌های اجتماعی می‌گذشت. بعد از یه مدتی تلفن همراه هوشمندم شد یه قسمتی از زندگی روزمره‌ام. دیگه روال تولید محتوا رو یاد گرفته بودم و کلاس‌های آموزش حضوری هم تبدیل شده بودن به کلاس‌های آنلاین. برنامه روزانه من شده بود کلاس‌های آنلاینم، ضبط ویدیوهای آموزشی، مطالعه منابع خارجی و ویرایش ویدیوهام برای قرار پست کردن روی اینستاگرام.

اینستاگرام یه بستر مناسب بود برای شروع
اینستاگرام یه بستر مناسب بود برای شروع

نوشتن کپشن، تیلیغ نویسی، مذاکره برای تبلیغات با بازده بالا، مونتاژ ویدیو، صداگذاری و کلی مهارت دیگه چیزایی بود که باید یاد میگرفتم و بخاطر علاقه‌ای که داشتم، یاد گرفتم و روز به روز وقت بیشتری با گوشی و میکروفون و سه‌پایه و اپلیکیشن‌هام گذروندم و کم‌کم پیشرفت کردم و به جایی رسیدم که دوستان و همکارام احساس کردن انگار کار خوبی کردم که به وقتش اومدم سمت آموزش آنلاین. الانم هر روز دارم بیشتر از قبل با این فضا عجین میشم و راه و روشش رو یاد میگیرم. راستشو بخوای من از نظر کاری باید کرونا رو به فال نیک بگیرم چون از یه طرف باعث شد یه گوشی موبایلو تبدیل به قوی‌ترین ابزار کاریم بکنم و از یه طرف دیگه هم خیلی راحتی کارم رو گسترش بدم تا جایی که وقتی یه نکته رو توضیح میدم به جای 10 یا 20 نفر که توی کلاس مشنیدن حرفم رو؛ الان چند هزار نفر میشنون و یاد میگیرن که حس خیلی خوبی داره.




آموزشزبان انگلیسیروایتگرباشکروناتکنولوژی
۰
۰
فرشید ملالو
فرشید ملالو
فرشید هستم و عاشق مطالعه و بهبود زندگی خودم و اطرافیانم هستم. وبلاگ نویس و چنتا عنوان دیگه دارم که الان فرصت برای گفتنش نیست. هدف فقط اینه که هر روزی که از عمرم میگذره، بتونم خودم رو ارتقا بدم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید