مهدیه منافی
مهدیه منافی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

همیشه پای یک «من» در میان است.

دختری را میشناسم که مادرش او را مطیع محض می‌خواهد.

و اتفاقاً مادرش اهل دین و رفتن به کلاس های این چنینی است اما از دین آنی را اخذ کرده که «خودش» می‌خواسته و «نفع» می‌برده.

او احترام به مادر را یاد گرفته اما تکریم فرزند را نه!

زنی را می‌شناسم که پس از ازدواج، شوهرش به بهانه، روابط او را با دوستان و خانواده قطع کرد و او را فقط برای خدمت به «خود» و «مادرش» خواست.

دختری که طلبه بود و بسیار متدین، اما بعد از ازدواج به «دین» بدبین شد.


بیاییم بالاتر

مسئول‌ها، مدیرها و هرکسی که بالادست است و زیردستی دارد و بالادست شده تا امر کند و بی چون و چرا، بقیه فرمان ببرند.

این مثال‌ها کمترین مثال‌هایی است که همه دیده و شنیده‌ایم.

و همه‌اش یک ریشه دارد: «من»

«منی» که همه چیز را برای خود و تحت امر خود می‌خواهد. منی که فقط خودش برایش مهم است؛ نه دیگران.

«منی» که اگر دین‌دار باشد، از دین هرجا منفعتش تأمین شد می‌گیرد و خود را «محق» می‌داند و از آن به عنوان ابزار «ظلم» استفاده می‌کند!

منی که اگر بی‌دین بود حتی می‌تواند تا سطح ایدیولوژی و فلسفه پردازی هم بالا برود و بشود نیچه و نظریات باطلش!


این مردها

زن‌ها

که ظالم می‌شوند،

«من»شان بزرگ و فربه شده که از همه چیز ابزار ظلم می‌سازند.

از اذن خروجی که ابزار حمایت و حفاظت و آرامش است، قفل زندان می‌سازند.

و مادری که از حقارت درون، اطاعت برده‌وار می‌طلبد.


علی صفائی حائری راست گفت که «ما همه فرعونیم، فقط مصرهایمان کوچک و بزرگ می‌شود»

همیشه گفته‌ام: در نگاه سنتی «منیت مردان» فربه شد، و در فمینیسم «منیت» زنان

و چاره «تربیت نفس» است که اگر خود را رها کنیم، همه فرعون‌های کوچک و بزرگیم.



زن در اسلامغیرتناموسحقوق زنانفمینیسم
مطالب درباره #زندگی #دین #جامعه #سیاست دغدغه اصلی‌ام #خانواده #زنان مردان کپی صرفا با درج منبع و نام صفحه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید