MoMoS
MoMoS
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

کنجکاوی: ۱.زیبایی

۱.به اطراف خود نگاهی بیندازید. چه چیز را تاثیرگذارتر بر روی خود حس می‌کنید؟

۲. این تاثیرگذاری، چه حسی را درون شما به وجود می‌آورد؟

۳.کدام از این حس‌ها را زیبا میدانید؟

۴.همین کار را بار دیگر انجام دهید، اما این بار چشم‌هایتان را ببندید و با شنیدن محیط اطراف را تجربه کنید. کدام صدا‌ها را زیبا میدانید؟

۵.آیا تفاوتی در دریافت‌های حسی می‌یابید که به کمک آن بتوانید تجربه خود را در زیبا بودن یا نبودن دسته بندی کنید؟ آن تفاوت چیست؟

۶. آیا نظر دیگران هم درباره دسته بندی‌های شما از زیبایی به نظر شما نزدیک است؟ آیا میتوانید نقطه نظر‌های غیر مشترکتان را پیدا کنید؟

خیلی چیزها می تواند زیبا باشد.

یکی از بهترین و ارزشمندترین ابعاد زندگی انسان، زیباشناسی است که شامل درک هنر و زیبایی می‌شود.

زیبایی به‌طور سنتی جزو ارزش‌های نهایی از جمله خوبی، حقیقت و عدالت شمرده شده‌است.

ما غالبا با استفاده از تعبیر زیبایی شناختی درباره شگفتی‌های طبیعت سخن می‌گوییم. زیبایی یک اندام واره پیچیده، یک بلور یا ستارگان و سیارات آسمان. یا حتی بازتاب نور خورشید روی یه بطری خالی. زیبایی چیز قابل لمس نیست، فقط در ذهن ما به صورت یه حس خوشایند وجود دارد.

هنگام عالی خواندن نظریه‌ای علمی نیز به همین ترتیب عمل می‌کنیم. ما با شگفتی، یک عمل سخاوتمندانه را باشکوه یا زیبا می‌خوانیم یا هر آن‌چه را به درستی صورت گرفته هنرمندانه می‌نامیم.

اگر بخواهیم تعریفش کنیم، ما چیزی رو زیبا می بینیم که رنگ، شکل، فرم، نسبت هاش و یا رفتارش به طریقی جذاب یا نشاط آور باشه.

زیبایی یکی از تجربه های انسانی هست که میلیون ها ساله با ما بوده. حتی بدوی ترین ابزارها هم به شکل متقارن تراش داده می شده اند. محققین خیلی تلاش کردند دلیلی کاربردی پیدا کنن که چرا اجداد ما برای خوش ظاهر کردن ابزار هاشون وقت صرف می کردن، ولی به نتیجه ای نرسیدن. زیبایی وعده لذت است. لذت طبیعی هر شکل و رنگی به نسبت تکرار آن در سر گذشت انسان است.

ما میدونیم که انسانها در گذر میلیونها سال برای پردازش ورودی های حسی و ارزیابی محیط اطراف خیلی تنظیم شدن. بهرحال ما اینطوری برنامه نویسی شدیم، و تازه داریم کم کم میفهمیم که ویژگی زیبایی در چیزها واقعا چقدر روی ما تاثیر گذار.

زیبایی یک نیاز غریزی برای دریافت اطلاعات معنادار رو برآورده میکنه.

در سراسر تاریخ ما، تعریف زیبایی تغییرات زیادی داشته. ایده‌آل ها جابجا شدن یا حتی به متضادشون تبدیل شدن. ولی جدا از سلیقه شخصی و مُد روز، بعضی چیزها هیچ وقت قدیمی نشدن.

نسبت طلایی، تقارن، یا الگوهای فراکتالی رو میشه در طبیعت، هنر و معماری فرهنگهای مختلف دید، از ابتدای تاریخ تا امروز. به نظر میاد انسانها بطور ذاتی و مرموزی در مورد زیبایی یه سری چیزها توافق نظر دارند. الگوهایی که به طور مکرر دیده میشن، همگی ریشه در طبیعت دارن. اینها تبدیل به بخشی از بیولوژی ما شدن، چون به بقای اجداد ما کمک می کردن. در گذشته شناسایی و ارزیابی درست این الگوها برای بقا حیاتی بوده. ‫آیا این ابرها نشون میدن قراره به زودی بارون بیاد؟ آیا این آبها برای شنا امن هستن؟ آیا میتونم این چیز رو بخورم؟

به زبان طبیعت، تقارن به معنی اینه که همه چیز همانطور هستن که باید باشن.

بنابراین حس ادراک زیبایی در ما احتمالا از «شناسایی الگو» فرگشت پیدا کرده. درسته که ما برای تعریف زیبایی یا اینکه بر چه اصولی استوار است گیر می کنیم، ولی به طریقی وقتی می بینیم، میشناسیمش.

با درک موسیقی، با درک هم‌نوایی هم‌آهنگ بین اصوات، می آموزیم چگونه هماهنگی بزرگتری در زندگی موج می‌زند و چگونه می‌توانیم خود نیز چنین هم‌آهنگی را در زندگی ایجاد کنیم. هنرها نه صرفا سرگرم کننده، بلکه آموزنده تلقی می‌شوند. هنر برخی حقایق عمیق درباره‌ی جهان را آشکار می‌کند.

انقلاب کانت در فلسفه که به چرخش کپرنیکی کانت مشهور است، توجه به زیبایی را از ابژه به سوبژه تغییر داد. در واقع مهم‌ترین تفاوت زیبایی‌شناسی مدرن با زیبایی‌شناسی کلاسیک در همین مسئله است که در دوران مدرن زیبایی از ویژگی‌های ذهن نگرنده شناخته شد نه یکی از ویژگی‌های ابژه.

زیبایی زاده میل است. یکی از نشانه‌های برجسته اینکه زیبایی زاده میل است این است که شئ مطلوب پس از آنکه به‌دست آمد زیبایی خود را از دست می‌دهد. آنچه می‌خواهیم برای خوبی آن نیست، بلکه برای آن خوب است که آن را می‌خواهیم.

زیباییالگوتقارنمیلفرگشت
به مسیرتان ادامه دهید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید