ویرگول
ورودثبت نام
نسیم کشمیری
نسیم کشمیریهنردوستی که دورهاشو تو کامپیوتر و معماری و ورزش زد حالا برگشته سمت دیزاین
نسیم کشمیری
نسیم کشمیری
خواندن ۴ دقیقه·۳ ماه پیش

انتقال دانش در UX Research: راه حل های عملی حفظ داده های قبلی تحقیقات کاربر

امروز می‌خوام براتون یک داستان واقعی (یا بهتر بگم، یک تجربه تلخ-شیرین) از دنیای کار تحقیقات UX تعریف کنم. این داستان بر اساس تجربه واقعی خودمه، زمانی که تو تیم دیزاین در بخش تحقیقات UX بیمه بازار بودم، ولی هر جایی کار می‌کنی یا میخوای تو حوزه ریسرچ تجربه کاربری این مطلب رو از دست نده.

روز اول: خوش‌باوری و شروع ماجرا

تصور کن روز اول ورودت به یک پروژه جدیده. تو به عنوان ریسرچر جدید، مدیر پروژه با لبخند می‌گه: "خوش اومدی! حالا باید کار ریسرچر قبلی رو تموم کنی. اون داره میره و متاسفانه گزارش رسمی خاصی ننوشته بیشتر اوقات که تو فورس زمانی بودیم، اما یه سری یادداشت‌های پراکنده داره. یه جلسه انتقال دانش (Knowledge Transfer) هم می‌ذاریم تا خلاصه یافته‌هاش رو بهت بده."

با خودت می‌گی: "عالیه! تو اون جلسه همه چیز رو تحویل می‌گیرم و می‌رم سر اصل مطلب." اما اشتباه می‌کنی، دوست من! 😅 اون ریسرچر قبلی، کلی اطلاعات طلایی در مورد کاربران، الگوهای رفتاری‌شون، دردسرها و نیازهاشون تو ذهنش داره. اطلاعاتی که مثل یک گنجینه پنهانه – مثلاً اینکه کاربرهای اپلیکیشن چقدر از ویژگی X عصبانی می‌شن، یا چرا گروه Y اصلاً از محصول استفاده نمی‌کنن.

اما چون هیچ گزارش رسمی وجود نداره، این اطلاعات مثل بخار تو هوا پخش می‌شن. با رفتن اون ریسرچر، همه چیز دود می‌شه و می‌ره هوا! انگار اون همه زحمت، همراه با ذهنش برده رفته. من خودم اینو تجربه کردم: بعد از جلسه، فقط چند تا یادداشت نامرتب تحویل گرفتم، اما جزئیات کلیدی؟ رفته بودن! پروژه‌مون عقب افتاد و مجبور شدیم از صفر شروع کنیم. هزینه‌ش؟ زمان، پول و کلی استرس.

مشکل دوم: تیم بزرگ، پازل پراکنده!

حالا فرض کن مشکل فقط یک نفر نباشه. بعضی وقتا تو پروژه‌های بزرگ، مدیر می‌گه: "بیاین کار رو تقسیم کنیم! هر کدومتون یه بخش از مصاحبه‌ها، تست‌های کاربری، یا تحلیل داده‌ها رو انجام بدین. اینطوری پروژه سریع‌تر تموم می‌شه و می‌تونیم کاربران بیشتری رو پوشش بدیم."

درسته، سرعت می‌ره بالا، اما بعدش چی؟ هر ریسرچر فقط یه تیکه از پازل رو می‌بینه. یکی مصاحبه با کاربران جوان رو انجام داده و فهمیده که اونا عاشق سادگی رابط کاربری هستن. یکی دیگه تست با کاربران مسن‌تر کرده و دیده که مشکل دسترسی دارن. سومی هم داده‌های آماری رو تحلیل کرده و الگوهای خرید رو پیدا کرده.

حالا موقع جمع‌بندی، مصیبت شروع می‌شه! اطلاعات پراکنده‌ست، هیچ‌کدوم کامل نیست و برای ساختن یک تصویر کلی، باید همه رو کنار هم بچینی. من تو یک پروژه مشابه، دیدم که تیم‌مون سه ماه طول کشید تا این پازل رو کامل کنه – چون هرکی فقط "ذهن خودش" رو داشت و مستندسازی درست‌حسابی نکردیم. نتیجه؟ گزارش نهایی ناقص شد و تصمیم‌گیری‌های محصول بر اساس حدس و گمان بود، نه داده‌های محکم.

چرا این مشکل‌ها پیش میان و چطور حل‌شون کنیم؟

خلاصه کلام، تا وقتی دستگاه انتقال مستقیم اطلاعات از مغز به مغز اختراع نشده (که بعید می‌دونم زودتر از ۲۰۵۰! 🚀)، باید خودمون دست به کار شیم. اینجا می خوام چند تا راه‌حل عملی اضافه کنم تا بتونیم از این فاجعه‌ها جلوگیری کنیم:

  1. همه تیم در همه جلسات شرکت کنن: به جای تقسیم کار، سعی کنین حداقل یک نماینده از تیم تو هر مصاحبه یا تست باشه. مثلاً تو جلسه‌های تحقیقاتی، از ابزارهایی مثل Zoom یا Miro استفاده کنین تا همه بتونن ببینن و یادداشت بردارن. اینطوری، دانش پخش نمی‌شه و همه یک دید مشترک دارن.

  2. تقسیم کار رو محدود کنین: اگر مجبورین کار رو تقسیم کنین، از اول توافق کنین که هر بخش با یک قالب استاندارد گزارش بشه. مثلاً از ابزارهایی مثل Notion، Google Docs یا حتی Trello استفاده کنین تا هر ریسرچر بلافاصله یافته‌هاش رو مستند کنه – نه اینکه صبر کنه تا آخر پروژه!

  3. گزارش‌های کامل و قابل فهم بنویسین: این مهمه‌ترین بخشه! هر یافته رو با جزئیات بنویسین: کی؟ چی؟ چرا؟ چطور؟ مثلاً به جای "کاربران خوششون نیومد"، بنویسین "۵ کاربر از ۱۰، به خاطر کند بودن لودینگ، اپ رو ترک کردن. پیشنهادتون هم میشه: بهینه‌سازی با lazy loading."

    • نکته عملی: هر هفته یک "دانش‌نامه" (Knowledge Base) به‌روزرسانی کنین. از قالب‌های آماده مثل User Persona یا Journey Map استفاده کنین تا گزارش‌ها جذاب و قابل استفاده باشن.

    • توسعه بیشتر: ابزارهای AI مثل ChatGPT یا Notion AI رو امتحان کنین تا گزارش‌های خام رو به خلاصه‌های حرفه‌ای تبدیل کنن. اینطوری، حتی اگر کسی بره، دانشش حفظ می‌شه.

  4. جلسه‌های منظم انتقال دانش بذارین: نه فقط موقع رفتن کسی، بلکه ماهانه! مثلاً "Research Huddle" جلساتی که همه یافته‌ها رو شیر کنن. این کار فرهنگ تیم رو هم قوی می‌کنه.

با این روش‌ها، دانش و تجربه‌تون برای همیشه حفظ می‌شه. دیگران می‌تونن ازش استفاده کنن، و تو موقعیت‌های مشابه، لازم نیست از صفر شروع کنین. فکر کنین، به جای از دست دادن گنجینه، دارین یک کتابخونه می‌سازین!

انتقال دانشتجربه کاربری
۰
۰
نسیم کشمیری
نسیم کشمیری
هنردوستی که دورهاشو تو کامپیوتر و معماری و ورزش زد حالا برگشته سمت دیزاین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید