این حقیقت که در ناخودآگاه انسان خاطره شکستها و تجربه های تلخ و ناخوشایند گذشته مدفون است، شکی نیست، اما این بدان معنی نیست که برای از بین بردنشان حتما بایستی آنها را بیرون کشید و مطرحشان کرد تا تغییراتی در شخصیت خود به وجود آورد.
اشتباهات، ناکامی ها و حتی گاهی حقارت هایمان، قدمهای لازم فرایند یادگیری بوده اند. اینها نه خود هدف، بلکه وسیله رسیدن به هدف بوده اند و اکنون باید فراموش شوند. اگر آگاهانه به خاطر ارتکاب اشتباه احساس تقصیر کنیم و مرتب خود را بابت آن سرزنش کنیم، بدون آن که بخواهیم، دوباره مرتکب همان اشتباه در زندگی خود خواهیم شد.
هیچ مصیبتی بالاتر از این نیست که انسان با یادآوری گذشته ها ، خودش را به طور دائم به خاطر اشتباهات یا گناهی که مرتکب شده است سرزنش کند.
هر کاری ممکن است همراه با اشتباه باشد، اما شما نباید از هدفی که دارید باز بمانید. باید شهامت حرکت را داشته باشید. حرکت بهتر از این است که عمری را در نقطه ای ثابت بمانید. در حال حرکت است که می توانید خود را اصلاح کنید.
اغلب ما، بهتر، عاقلتر، قوی تر و شایسته تر از آن هستیم که فکر می کنیم. پس با ایجاد تصویر ذهنی بهتر، توانائی ها ، استعدادها و قدرت های جدیدی را بکار بگیرید و از تمامی امکانات بالقوه خود استفاده کنید.
انسان در زندگی هرگز از امکانات بالقوه خود به طور شایسته استفاده نمی کند. خود واقعی در تمام مدت عمر در جهت ایده آل حرکت می کند. خود واقعی ایستا نیست، پویاست. هرگز به حد کمال نمی رسد، زیرا همواره در حال رشد است.
انسان هنگامی احساس ناکامی و درماندگی می کند که از رسیدن به هدف و خواسته هایش باز می ماند. همه ما در زندگی کم وبیش این احساس را تجربه کرده ایم. با این حال انسان می آموزد و باید هم بیاموزد که امکان دستیابی به تمامی امیال و آرزوها وجود ندارد و البته اگر ما به حدودی از خواسته هایمان برسیم، کافی خواهد بود. همچنین ما باید سعی کنیم بدون خود باختن، حد مشخصی از ناکامی و شکست را تحمل کنیم وبخاطر داشته باشیم که شکستی در زندگی وجود ندارد و هر شکست تجربهای گرانبها را در اختیار ما قرار میدهد.
یکی از اصولی که در هدایت شخص به هدفهای دوردست بسیار مؤثر است، توجه به موفقیت های کوچک و بزرگی است که در این راه نصیبش می شود. از این طریق بر اعتماد به نفس او افزوده شده و با اطمینان و اراده ای راسختر به سوی هدف پیش می رود.
برای نیل به اهداف خود ، باید همزمان از ضمیر آگاه و ناخودآگاه بهره بگیرید. بدین ترتیب که گاه و بیگاه از طریق تلقین به خود ، ناخودآگاه را به یاری بطلبید و در عین حال موفقیتهای به دست آمده را هم مرتب به او گوش زد کنید و از این طریق او را برای رساندن شما به موفقیت بیشتر تحریک و تشویق نمائید.
بسیاری از نگرانی ها و ناکامی های ما در نتیجه تأخیر در اجرای تصمیم خودمان به وجود می آید. پس در موارد برخورد با مشکلات و حوادث، باید زودتر تصمیم بگیریم و تردیدی به خود راه ندهیم، زیرا غالبا اتخاذ تصمیم غلط بهتر از این است که در تردید باقی بمانیم.
می گویند در باغ وحش پاریس، خرگوشی را برای طعمه یک مار بوآ خریداری کرده بودند. وقتی حیوان بیچاره را در قفس مار رها کردند، مار فورا دیگ اشتهایش بجوش آمده بایک حرکت چنبره خود را باز کرده و هر دو چشم را به خرگوش بیچاره دوخت.
خرگوش که مرگ را در جلوی چشم دیده بود از شدت ترس بلرزه در آمده خود را در گوشه ای جمع کرد. با این حال شجاعت خود را از دست نداده و درست در زمانی که مار برای بلعیدن او بطرفش حمله برد، خرگوش با یک پرش سریع به دفاع از جان خود برخواست.
مار که از این دفاع متعجب شده بود، از خوردن خرگوش منصرف شد. مسئولان باغ وحش که این شجاعت را از خرگوش دیدند، جانش را به او بخشیده و از او نگهداری کردند.
سعی کنید دریچه افکار و خاطرات گذشته را ببندید و در عین حال به خود تلقین کنید از شکستهای گذشته تجربیاتی به دست آورده اید که شما را امروز با شخصیت سالهای قبل کاملا متفاوت ساخته است.
سعی کنید احساسات عاطفی خود را برای زمان پیری از حالا تعدیل کنید. اکنون که جوان هستید، باید سعی کنید احساسات عاطفی خود را حفظ کنید و برای هر موضوع کوچک ناراحت و عصبانی نشوید، در غیر این صورت در سنین پیری موجود غیر قابل تحملی خواهید بود.
از هم اکنون تصمیم بگیرید با لبخندی شیرین و قلبی مملو از احساسات درونی زندگی را شروع کنید و آینده درخشانی را برای خود مجسم سازید و فراموش نکنید که به قول فلاسفه «هر ساعتی از زندگی نمودار ابدیت است» پس چرا از همین امروز مشغول نشوید؟
روزی جوانی از سقراط پرسید:
استاد ... چگونه می توان عاقل و خردمند شد؟ سقراط در جوابش گفت: با من بیا !
سپس او را با خود به کنار رودخانه ای برد و آنگاه ناگهان سر وی را به دست گرفت و زیر آب فرو برد و آنقدر نگاهداشت که نزدیک بود جوان خفه شود، بعد او را رها کرد. هنگامی که آن جوان حالش جا آمد و توانست نفسی بکشد
سقراط از او پرسید: وقتی زیر آب بودی مهمترین آرزویت چه بود؟
مرد جوان جواب داد : هوا.
آنگاه سقراط به او گفت: اگر عقل و خرد را نیز به همان گونه بطلبی که هوا را آرزو می کردی، پس آن را خواهی یافت.»
پس هنگامی که از صمیم قلب خواستار بر طرف کردن مانعی باشید و عمیقا ایمان داشته باشید که راهی برای غلبه کردن بر آن وجود دارد، پیروزیتان مسلم خواهد بود.