پسر کوچکم وقتی تب کرد،خوشحال شد و گفت :مامان منم کرونا گرفتم حالا میتونم بغلت کنم،من هم دلم هوای مادرم را دارد،پرستار بودن بوی مادرم،گرمای دستش را،بوی قورمه سبزی اش و..همه را ازمن گرفته بود.با گوشی ام تماس تصویری میگیرم.
_مامان برات سوپ وغذا پختم فرستادم بیارن دم درت بذارن،آب هویج گرفتم..
مادرم صورت ماهت را از روی گوشی میبوسم،صدای گرمت را نوش گوش میکنم،ولی ای کاش گوشی ای بود که میتوانست بغلت را بوی تو را برام بیاورد،من آغوش مادرم را میخواهم درست مثل پسرم.