احتمالا شما هم در کسب و کار خود با افرادی روبرو شدهاید که دوست داشتید آنها را به مشتریان خود تبدیل کنید. مشتریان بالقوهای که میتوانستند طالب محصول شما باشند اما هنوز به هر دلیلی این اتفاق نیفتاده است. ارتباطات بازاریابی هنری است که دقیقا همینجا کاربرد دارد: برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه از طریق ابزارها و کانالهای بازاریابی و تبدیل آنها به خریداران دائمی.
مارکام خلاصه عبارت انگلیسی Marketing Communication به معنای ارتباطات بازاریابی است. از ترجمه تحت الفظی که بگذریم؛ مارکام ابزار برندها برای انتقال پیام برند به مخاطب بازار هدف است. اگر برندها دوست دارند با موفقیت سهمی بزرگ از بازار کسب کنند و مخاطب را درگیر خود کنند؛ باید تعریف، اهداف، انواع، ابزار و استراتژیهای مارکام را بشناسند.
مارکام یا ارتباطات بازاریابی دو هدف اصلی دارد:
مارکام با ایجاد و حفظ تقاضا برای کالا یا خدمات برند شما، آن را به ترجیح مخاطب در انتخاب خود تبدیل میکند.
مارکام چرخه فروش شما را کوتاه میکند.
شنیده میشوید؛ دیده میشوید؛ شناخته میشوید.
میبینید که مارکام دو هدف اصلی برندها را نشانه گرفته است که به وسیله ارتباط موثر با مشتری قبل از ارسال پیام و درک مخاطب هدف به آن میرسد. ضرورت استفاده از مارکام هم همین است:
مارکام یا ارتباطات بازاریابی بخشی ضروری از هر استراتژی تجاری به حساب میآید. این تکنیک شامل استفاده از تاکتیک یا ابزارهای مختلف برای دسترسی به مشتریان و ایجاد روابط موثر و پایدار با آنها است. این ابزارها شامل موارد زیر میشود:
اصلیترین استراتژی مارکام جایگاهیابی برند در ذهن مشتری است. استراتژی مارکام در هسته اصلی خود به دنبال گسترش آگاهی از برند و ایجاد وفاداری در بین مخاطبان هدف است و به عنوان بخش مهمی از ارتباطات بازاریابی یکپارچه مطرح می شود. از آنجایی که ارتباطات بازاریابی شامل طیف وسیعی از فعالیتهای ارتباطی مانند رسانههای چاپی سنتی و بازاریابی مستقیم، کاتالوگها و خدمات مبتنی بر اینترنت میشود، انتظار میرود متخصصین مارکام یک مجموعه، با استفاده راهبردی از طرح مارکام، ابزارهای آن و سپس تجزیه و تحلیل بازاریابی، دستاوردهای چشمگیری در رشد یک کسب و کار داشته باشند.
برخلاف سایر استراتژیهای بازاریابی، ارتباطات بازاریابی بیشتر بر آموزش مشتری متمرکز است. مشتریان باید قبل از تصمیم گیری در مورد خرید خود از ویژگیها، در دسترس بودن و نبودن و هزینهها مطلع شوند. بنابراین، هدف از ارتباطات بازاریابی دو چیز است - اطلاع رسانی و متقاعد کردن مخاطبان هدف و همچنین تقویت اعتبار و اعتماد کسب و کارها به منظور افزایش فروش.
هر برند یا مجموعه درست مثل انسان زبان و فرهنگ ارتباطاتی خاص خودش را دارد. این فرهنگ و زبان در سازمانها از طریق تبلیغات، فعالیتهای سوشال مدیا، نوع فروش، روابط عمومی و … به مخاطبان و مشتریان نشان داده میشود. هدف از انتقال این فرهنگ، ایجاد زمینه برقراری ارتباط مشتری با برند و افزایش فروش است.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا IMC به بهرهوری حداکثری از ارتباطات بازاریابی اشاره دارد به نحوی که تمام راهها به فروش ختم شود.
هر برند هزینههای اصلی خود را روی بخش تولید و تبلیغ صرف میکند. به این امید که محصول باکیفیتی تولید کند که با تبلیغ و معرفی خوب برای آن محصول مشتریان وفادار به دست بیاورد.
ارتباطات بازاریابی میتواند روی نرخ بازده سرمایهگذاری یا ROI برند شما نیز تاثیر بگذارد. به این طریق که هزینه شما برای تولید و تبلیغ به فروش منجر شده و مشتریان با انتخاب و ارجحیت محصول شما و همچنین تجربه چرخه کوتاه فروش به زودی دوباره به برند شما باز خواهند گشت یا آن را به شکل خود جوش به دیگران معرفی خواهند کرد. این چنین نرخ بازگشت سرمایه مجموعه شما بالا میرود.
به طور خلاصه، مارکام یک برنامه متنوع از فعالیتهای بازاریابی است که از ابزارهای ارتباطی و بازاریابی مختلف تشکیل شده است. از این ابزارها برای جذب مشتریان و تأثیرگذاری بر تصمیم خرید آنها استفاده میشود. ضروری است که بازاریابان ارتباطی یاد بگیرند که چگونه از این ابزارها به طور مؤثر و کارآمد استفاده کنند تا یک استراتژی ارتباطات بازاریابی یکپارچه (Marcom) ایجاد کنند و به نتایج مطلوب دست یابند.