خیلی راحت بهتون میگم که واقعا کسی وجود نداره که تضادی بین ثروت با سلامتی ببینه. تضاد زمانی شروع میشه که ما از ارز های رایج (از دلار آمریکا با سلطه جهانی بگیر تا واحد های پولی که بانک جهانی به رسمیت نمیشناسه و ارزشش هم به مدت زمانی محدود مقید شده) استفاده میکنیم.
ما فقط ۲ تا دارایی داریم: زمان و آزادی
انسان های غارنشین هم میفهمیدن برای اینکه بیشتر زنده بمونن و راحت تر زندگی بکنن باید با همدیگه همکاری بکنن و تبادل داشته باشن. پس متوجه شدیم که باید با هم همکاری/تبادل بکنیم ولی خب چجوری روی همکاری هایی که میکنیم ارزش بزاریم تا بعدا کا میخوایم در ازای اون کمکی که از طرف گرفتیم به همون اندازه بهش کمک بکنیم؟
ابتدایی ترین سولوشن که به ذهن بشر رسید مبادله کالا با کالا بود. بعدش باگ ها و مشکلات مبادلات کالا با کالا خوشو نشون که تابلو ترینش اینه که تو یه گاو داری و من یه ماهی، آیا میای با هم مبادله کالا با کالا بکنیم؟
۵۰۰۰ سال قبل مصری ها از طلا و نقره برای مبادلاتشون استفاده میکردن (هر چند که خیلی با مفهوم پول فاصله داره.) پول در ذاتش چیزه بدی نیس. بلکه فقط یه ابزار هس که به ما اجازه میده مهارت هامون/دارایی هامون رو با هم مبادله بکنیم. هدفمون هم اینه که انرژی اقتصادیمون رو ذخیره بکنیم.
بدون پول باید برای سیر کردن خودمون تقلا بکنیم و عمرمون هم بیشتر از ۳۰ سال نمیشه. خیلی ساده هس قضیه، وقتی پول نباشه چجوری میخوای با دیگر افراد کار بکنی و بعدش ازشون انتظارات درستی داشته باشی؟
پس در مجموع پول یه ابزار هس برای ذخیره انرژی اقتصادی ما ولی همهی ما توسط یه چیزی به اسم کارنسی (ارز) به بازی گرفته شدیم.
شاید از خودتون خیلی بپرسید دلیل این آشفته بازاری که تو کل جهان هست چیه؟ چرا کل جهان بازار های مالیشون بهم ریخته هس؟
چرا تمام کشور های جهان دارن پول تزریق میکنن و هی پایه پولیشون رو رو هوا بالا میبرن؟
جواب سادس، چونکه ما مردم تفاوت بین پول با کارنسی رو فراموش کردیم یا نمیخوایم بفهمیم:
کارنسی :
پول
حالا کجای کار قضیه بیخ پیدا میکنه؟ اون جایی که ما به کارنسی اعتماد میکنیم و ازش انتظار داریم ارزشش رو حفظ بکنه ولی از یه موضوع رد شدیم و اونم اینه که دولت ها میتونن همینجوری بدون اینکه به شما بگن پول چاپ بکنن.
این اتفاق که میفته ارزش کارنسی ای که تو جیب خودت گذاشتی افت میکنه و قدرت خریدت کم میشه. خب این ارزشی که آب رفت، کجا رفت؟ تو جیب دولت و بانک ها. تا حالا از خودت پرسیدی که بانک چکار میکنه که اینقدر بزرگ و قدرتمند شده؟
فدرال رزور خیلی رو راست تو وب سایتش گفته که پولی که ما چاپ میکنیم فقط و فقط یه مشته کاغذ پاره هستن که روشون یه مهر میزنیم و دولت هم این پول بدون پشتوانه رو به عنوان کارنسی قبول میکنه. تموم شد. این یه کلاهبرداری تو روز روشنه.
میگن بیل بونر که از ادیسون خواست تا همهی کارنسی های تاریخ رو تو یه کاتالوگ بکنه و مشخص کنه چه اتفاقی براشون افتاد. ادیسون کارش رو به ترتیب حروف الفبا پیش میبره، به وسطای حرف B که میرسه متوجه میشه تا الان ۶۰۰ تا کارنسی رو که پیدا کرده و در نهایت همشون به فنا رفتن و ارزششون به صفر رسیده.
کارنسی ها کارشون رو با پشتوانه شروع میکنن ولی یواش یواش به سمت این میرن که پشتوانه هاشون رو با هیچی عوض بکنن. دقیقا مثل دلار که که تا قبل از جنگ جهانی اول این جوری بود؛ یعنی هر یک دلاری که treasury (خزانه داری) چاپ میکرد یه مقدار مشخصی طلا به ازای اون یک دلار تو خزانه داری وجود داشت.
دقیقا مثل وقتی که میری خشک شویی و بهشون لباساتو میدی، حالا خشک شویی بهت یه رسید میده که روش نوشته لباسات دست منه. حالا سوالم اینه که آیا اون رسید ارزشی داره؟ یعنی اون رسید جای لباساتو میگیره؟
چیزی که معلومه اینه که اون رسید جای لباس رو نمیگیره و فقط رسید هست. در مورد پول هم همین طوره. دلار یا هر کارنسی دیگه ای باید فقط نقش رسیدی رو در مقابل پول واقعی در خزانه رو داشته باشه و هر وقت خواستی بری همون مقدار طلا رو بگیری (حالا فعلا بحث این کاهش ارزش رسید ها در طول زمان رو ).
ولی بعد از یه مدتی دلار خودشو از این استاندارد جدا کرد.
ادامه دارد ...