money.network.kh
money.network.kh
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

حکایت دولت و فرزانگی - حکایت زندگی و انتخاب ها

سلام.

بدون مقدمه خاصی میرم سراغ اصل مطلب. قبول دارید که حقایق یکی هستن و در طول زمان تغییر ناپذیرن؟ قبول دارید که همه‌ی فرزانگان و دانایان جهان میگن که تاریخ تکرار میشه از Winston Churchill قرن بیستی بگیر تا قدیمی ترا

خلاصش و عامیانش اینه: هرچه بیشتر تو گذشته باشی (بیشتر بخونی و بفهمی) پیشگوی صادق تری میشی
خلاصش و عامیانش اینه: هرچه بیشتر تو گذشته باشی (بیشتر بخونی و بفهمی) پیشگوی صادق تری میشی

حالا اینو کنار این حقیقت بزار که اگه الان من براتون یه ضرب المثل در همین زمینه درس گرفتن از تاریخ براتون بزنم که ضرب المثل مربوط به قرن یک باشه، با همون قالب و جمله بندی. خب چیزی که مشخصه اینه که نمیفهمی چی میگم.

به همین خاطر خوندن این کتاب، به خود من به عنوان یه فرد علاقه مند به تاریخ، که چند تا کتاب تاریخی خونده و عاشق تارخ هست کلی مطلب یاد داد. یه سری مسائلی رو قبلا تو کتابای دیگه با جمله بندی و کلمات دیگه می‌خوندم ولی کامل درکشون نمی‌کردم، وقتی همون مسائل تو این کتاب تو قالب یه داستان اومد، درکشون خیلی راحت تر شده بود.

یادتون باشه که ضمیر ناخوداگاه شما خیلی سادس و اصلا این پیچیدگی هایی که تو کتابای علمی (حالا هر علمی) هس رو نداره. پس اگه یه مفهومی رو بیای تو یه داستان بچپونی و بعدش اون داستان رو بدی یکی بخونه، اون مفهوم با ضمیر ناخوداگاه فرد ارتباط برقرار میکنه و اگه طرف ذهنش تو فضا باشه خیلی راحت تر اون مفهوم رو میفهمه.

ذهن طرف تو فضا هس، پس ۱۰ درصد ذهن خودآگاهش یه سری دیتا داره حالا چونکه داستان خیلی ساده هس ولی شامل مفهومی که ما میخوایم هس ذهن ناخودآگاه میاد با دیتا های قدیمی، خلاقیتش، احساستی که داستان بهش میده و ارتباط روحی که با روح نویسنده داستان برقرار میکنه به یه شهودی میرسه.
ذهن طرف تو فضا هس، پس ۱۰ درصد ذهن خودآگاهش یه سری دیتا داره حالا چونکه داستان خیلی ساده هس ولی شامل مفهومی که ما میخوایم هس ذهن ناخودآگاه میاد با دیتا های قدیمی، خلاقیتش، احساستی که داستان بهش میده و ارتباط روحی که با روح نویسنده داستان برقرار میکنه به یه شهودی میرسه.


حالا قصد دارم تجربه شخصی خودمو بهتون بگم از خوندن این کتابه. دفعه‌ی اول که خوندم خیلی انرژی گرفتم و تصمیم گرفتم طبق روشی که تو این داستان گفته شده (کتاب رو بخون تا بفهمی که روشش چیه) عمل بکنم، پس مرحله به مرحله جلو رفتم.

بعد از مدت زمانی که خودم تعیین کرده بودم به نتیجه ای نرسیدم. چرا؟ مشخصه، من فقط خوندم و چونکه به نظر خیلی ساده میومد و اصلا یه کتاب قطور ۳۰۰ صفحه ای با دستور العمل های خاص و سخت که پدرمو دربیاره نبود. این موضوع خیلی راحت قابل درکه، شما یه چیزی رو خیلی ساده بدست میاری و خیلی ساده هم از دست میدی.

گروچو مارکس همین حرکت منو به طنز بیان کرده. اینجا بیشتر بخون
گروچو مارکس همین حرکت منو به طنز بیان کرده. اینجا بیشتر بخون

مسئله بعدی این بود که دولتمند شدن هزینه داره و من حاضر نبودم هزینش رو بپردازم. بزارید یه مثال بزنم که ذهنتون راحت تر قضیه رو درک کنه: حتما افراد افسرده رو دیدید. طرف افسرده هست و دکترم میره ولی خوب نمیشه، همیشه افسرده هس و هر کاری میکنه، اطرافیانش میگن طفلکی افسرده هس و کاری بهش ندارن. بعد از یه مدتی این با خودش یه هزینه فایده میکنه و میبینه الان که افسرده هس براش سود بیشتری داره تا زمانی که افسرده نبوده.

ما هم کتابای زیادی در مورد موفقیت میخونیم ولی بهشون ۱۰۰ درصد عمل نمیکنیم چونکه برامون هزینه داره و باس اون هزینه رو پرداخت.

موضوعات بیان شده در کتاب

  • قانون جذب بدون اینکه حرفی از قانون جذب بزنه.
  • خودشناسی و اینکه باس بیشتر رو خودت کار بکنی تا روی کارت و این موضوع که خودشناسی از همه‌ی قدمای دیگه سخت تره ولی نتیجش هم کیمیا هس.
اگه بتونی به چیزی رو تصور بکنی میتونی بسازیش. خیلی ها اینو قبول ندارن. پس خلاقیتی هم ندارن و مثل بقیه تو سیستم گیر میفتن.
اگه بتونی به چیزی رو تصور بکنی میتونی بسازیش. خیلی ها اینو قبول ندارن. پس خلاقیتی هم ندارن و مثل بقیه تو سیستم گیر میفتن.


  • مسئله عزت نفس (اگه فایل صوتی آقای محمد رضا شعبانعلی رو در مورد عزت نفس گوش داده باشی میتونی مصداق های عزت نفس پایین رو هم تو داستان ببینی)
  • با بهترین آدما همنشین شو (بهترین آدم حتما پولدارترین آدم یا تحصیلکرده ترین آدم نیس. موفقیت فقط در پول، شهرت یا زیبایی خلاصه نشده. آدمای موفق قبل از اینکه پولدار بشن تو زمینه های دیگه زندگی هم موفق هستن)
  • تا وقتی به یه پنیر (هر چیزی) خیلی محکم بچسبی و حاضر نباشی رهاش بکنی و بدنبال بهترش بگردی خبری از پیشرفت نیس
برای موفق شدن لازم نیس بابای پولدار داشته باشی یا رابطه داشته باشی. تنها چیزی که لازمه برا موفقیت اراده هس. «یا راهی وجود دارد یا راه رو بوجود میارم»ه راهی نیس بوجودش بیار اگرم هس که برو
برای موفق شدن لازم نیس بابای پولدار داشته باشی یا رابطه داشته باشی. تنها چیزی که لازمه برا موفقیت اراده هس. «یا راهی وجود دارد یا راه رو بوجود میارم»ه راهی نیس بوجودش بیار اگرم هس که برو


  • همه یه داشته ای دارن. حتی اگه جیبت خالی هست بازم نباید فکر بکنی که هیچی نداری. بلکه سعی کن بفهمی چی داری تا بعدش بفهمی الان باید با داشته ای که داری چکاری بکنی.
  • اشتباه بودن این طرز تفکر که پول پول میاره
  • برای اینکه به یه نهنگ یاد بدی نمایش اجرا بکنه نمیتونی تنبیه بکنیش یا گرسنه بزاریش. بلکه بجای قرار دادنش در وضعیتی که روحیش رو تضعیف میکنه باس رو اعمال مثبتش تمرکز کرد و به طور مستقیم رو رفتار های منفیش کار نکنیم
  • گنج شاید زیر پات باشه. شاید تو همون موقعیتی که هستی بزرگترین گنج قرار داشته باشه. فقط کافی هست که زیاد در دور دست ها دنبال گنج نگردی
  • وقتی واقعا اعتقاد داری که ایده‌ی تو می‌ترکونه، وقتی در مورد ایده‌ی خودت صحبت میکنی به صورت ناخود‌اگاه در علائم رفتاریت، در قالب هیجان مثبت خودشو نشون میده و به طرف هم انرژی مثبت میدی.
  • برای رسیدن به موفقیت گاهی باید ریسک های بزرگی کرد و تا زمانی که از عواقبش بترسی و نخوای مسئولیتش رو به عهده بگیری به جایی نمیرسی. چونکه اون فرصت در اون لحظه خودشو نشون داده و باید همه‌ی پل های پشت سرت رو خراب کنی تا مجبور بشی رو به جلو حرکت کنی
  • ...

و واقعا نکته ها تو این داستان ۱۰۰ صفحه ای خوابیده که ارزش فوق العاده ای بهش میده. این فقط شمه ای از دریا بود. از من میشنوید باید بگم یه بار خوندنش کافی نیس.

اسم کتاب: حکایت دولت و فرزانگی

نویسنده: مارک فیشر

MoNey.NetWork.kh

کتابموفقیتاسرار موفقیتحکایت دولتمند شدنهدف گذاری
اینجا قصدم اینه که بیام و در مورد کسب و کار و روش های جدید و جذابی که بوجود میاد صحبت بکنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید