بسمالله الرحمن الرحیم
اوج دوران وبلاگنویسی در دهه هشتاد بود، پیش از آنکه پیامرسانها و گوشیهای هوشمند فراگیر بشه. در آن دوره، افرادی که با اینترنت آشنایی ابتدایی داشتند و به موضوعات خاصی علاقهمند بودند، شروع به ایجاد وبلاگ و تولید محتوا کردند. هرچند بسیاری از این مطالب بینیاز از نوآوری بود و به نوعی کپی محسوب میشد.
با ظهور شبکههای اجتماعی، دغدغهمندان به تدریج از فضای وبلاگها فاصله گرفتند و به این پلتفرمها گرایش پیدا کردند. این تغییر، نوعی غفلت ناآگاهانه بود که منجر به کاهش تولید محتوای پایدار در وبلاگها شد. خیلیها تجربه کردیم که محتوای تولیدیمون به خاطر بسته شدن صفحات اجتماعی از دسترس خارج میشه.
در ده سال گذشته، همچنان به این مسیر ادامه دادیم و محتوای خودمون رو در شبکههای اجتماعی منتشر کردیم که خاصیت ماندگاری نداره و در موتورهای جستجو به سادگی پیدا نمیشه. روزانه محتوای تحلیلی و گرافیکی زیادی در شبکههایی مثل اینستاگرام، توییتر و تلگرام تولید میشه که فقط برای مدت کوتاهی دیده میشه و سپس در تایملاینها ناپدید میشه. یافتن این مطالب در موتورهای جستجو مشکل و عملاً غیرممکن است.
وقتی میبینم افرادی مثل گودرزیها، دارابیها، موسویها و موگوییها زمان زیادی را صرف تولید محتوا میکنند، اما برای ماندگاری آن چارهای نمیاندیشند، واقعاً ناراحت میشم.
شاید عجیب به نظر برسه، اما نوشتههای ده سال پیش من در وبلاگ همچنان بازدید میشه و کامنت دریافت میکنه. مخاطبان با هر سلیقهای به واسطه موتورهای جستجو به اینجا میرسند. اما هیچوقت یادم نمیآید که یک پست اینستاگرام یا توییتر بعد از دو سال همچنان مورد توجه قرار گرفته باشد.
دوستان عزیز، آیا وقت آن نرسیده که به محتوای پایدارتر فکر کنیم؟
البته لازم است بگویم این مطلب در نفی فعالیت در شبکه های اجتماعی نیست.
آدرس این مطلب در وبلاگ منتظرگراف