ویرگول
ورودثبت نام
منتظرگراف
منتظرگراف
منتظرگراف
منتظرگراف
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

جان به اذان میدهد نام علی در اذان

شعر حمید رضا برقعی در مدح مولانا امیرالمومنین علیه السلام + صوت

دریافت صوت این شعر
کیستی ای بی‌گمان، علت خلق جهان
کیستی ای از ازل، تا به ابد جاودان

کیستی ای فارغ از قید زمان و مکان
اول این ماجرا، آخر این داستان

نیستی اما عیان، هستی اما نهان
لحظه به لحظه تویی، باخبر از ناگهان

زیر و بم کائنات، عرش، کران تا کران
اهل زمین یک‌به‌یک، عالم کروبیان

پشت در خانه‌ات، منتظر آب و نان
ای رمضان‌الکریم، تشنه‌ی افطارتان

پیش یتیمان شهر، ای پدر مهربان
دست نوازشگرت، نرم‌تر از پرنیان

موقع پیکار هم، هر که ندارد توان
دست جوانمردیت، می‌دهد او را امان

چون تو کسی سربلند، نیست در این امتحان
باشد اگر دم‌به‌دم، صحبت جان در میان

کیستی ای در نبرد، شعله‌ی آتشفشان
آینه‌ی ذوالفقار، قامت رنگین‌کمان

قامت پیغمبران، خواب تو را سایبان
شأن قدم‌های تو، شانه‌ی پیغمبران

ای شب معراج را، شانه‌ی تو نردبان
خطبه‌ی بی‌نقطه‌ات، معجزه را ترجمان

باز «سلونی» بگو، خطبه‌ی دیگر بخوان
ما همه لالیم لال، پیش امیر بیان

پیش شکوه تو شعر، می‌دهد از کف عنان
کودک طبع مرا، بند می‌آید زبان

مدح تو را عاجزم، وصف تو را ناتوان
من چه بگویم چنین، من چه بگویم چنان

سینه‌ی خود را درید، کعبه در این آستان
هستی خود را خدا، ریخت به پایت عیان

هستی او فاطمه‌ست، داد به تو ارمغان
ای پدر خاک، خاک با تو نشد مهربان

چادر زهرای تو، شاهد این داستان
آه شکست آینه، آه خدا ناگهان

چشم جهان تیره شد، خورد زمین آسمان
در همه‌ی عمر خود، دم‌به‌دم و آن‌به‌آن

خنده به لب داشتی، بین گلو استخوان
جان به اذان می‌دهد، نام علی در اذان

با تو بهارم بهار، بی‌تو خزانم خزانش

امیرالمومنین
۱
۰
منتظرگراف
منتظرگراف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید