امروز دوست دارم از نیکی بنویسم و مشکل شنواییش.... و البته دردسرای ما با سمعک هاش :)
من یه خواهر کوچیک تر از خودم دارم که خب از بچگی شنواییش تا حدودی مشکل داشت و سمعک میذاشت. یه تبحر خاصی تو خراب کردن و گم کردن سمعک هاش داره. انواع سمعک رو هم براش گرفتیم همیشه هم از دوست بابام "سمعک سایه" میخریم البته اسم برندشون این هستش ;) دیگه یجوری مشتری ثابتش شدیم هربار که بابا بهشون زنگ میزنه حدس میزنه چه اتفاقی افتاده.
همه باتری سمعک تموم میکنن ما پولمون زیادی کرده هربار یکی جدید میخریم :| و البته که بهترین نوع سمعک براش با توجه به سن و سالش، که خب خیلی جاها هم دوس نداره دیده بشه، سمعک نامرئی هستش.
حالا جدای این حرفا وقتایی که نیکی سمعکش رو در میاره خب خیلی چیزارو راحت نمیشنوه مخصوصا اگر با صدای آروم هم حرف بزنی.....یه آرامش عجیبی داره شروع میکنه به نقاشی کشیدن، بر عکس من که هیچ استعدادی تو این زمینه ندارم، نقاشی هاش عالیه ;)
از همه جالب تر اینه که هروقت بدون سمعکه موسیقی میذاره و گوش میده. تعجبی هم البته نداره ها چون نیکی کم شنواست نه ناشنوا. ناشنوایی سطح های مختلفی داره، گستره ای از کم شنوایی تا ناشنوایی کامل...
همیشه نیکی میگه وقتی بدون سمعک موسیقی گوش میدم بیشتر لذت میبرم چون یه صداهای مبهمی میشنوم که جذاب ترش میکنه برام، علاوه بر اون ارتعاشاتی رو متوجه میشم که وقتی سمعک تو گوشمه حسشون نمیکنم.
اتفاقا یه جایی داشتم تجربه یه ناشنوا درباره شنیدن موسیقی رو میخوندم خیلی جالب بود براتون میذارم:
امیلی ادیکوت بیستساله، ناشنوا به دنیا آمد و در هر دو گوشش سمعک میگذارد. او یک هوادار دوآتیشهی موسیقی است. مانند همه در خانه و هنگام قدمزدن در شهر با هدفون به موسیقی گوش میدهد. او میگوید: «من فقط ارتعاشات و ضرب را احساس میکنم و گاهی هم خودِ موسیقی را میشنوم؛ اما بیشترین چیزی که حس میکنم، ارتعاشات است. یکبار در قطار، مردی به سمت من آمد و به من گفت که سلیقهی موسیقاییام بسیار خوب است. این اولینبار بود که متوجه شدم چهقدر صدای موسیقیام بلند است!»