اولویت، مهمترین اصل موفقیت در برنامهریزی
هیچ کسی دوست ندارد شکست بخورد و بازنده باشد. همه انسانهای روی این کره خاکی میل به موفقیت و ثروت دارند، پس چرا عده کمی از آنها به موفقیت دست پیدا می کنند؟برای یافتن دلیل اصلی این سوال،ادامه مقاله را بخوانید.
یک دلیل اصلی این است که این افراد از اهدافشان دست میکشند، چون از شیوه رسیدن به اهداف و برنامه ریزی دقیق برای رسیدن به آن آگاهی ندارند. برنامه ریزی دقیق هم با اولویت بندی کارها معنا پیدا میکند. شما انتخاب میکنید کارهای کوچکتان در روز چه باشند؟ کارهای غیرمهم که شما را به وضعیت عادی یا ضعیف جامعه سوق دهد یا کارهای کوچک و مهمی که شما را به اهداف و نتایح بزرگتان برساند.
حتما زیاد این جمله را شنیدید که ۹۷ درصد جامعه عموم مردم هستند که ۳ درصد ثروت دستشان است و ۳ درصد افراد موفق و ثروتمند جامعه، ۹۷ درصد ثروت را در اختیار دارند.
سوال : آن ۳ درصد چه کارهایی انجام میدهند که ۹۷ درصد انجام نمیدهند؟آنها زمانشان را در روز چگونه میگذرانند؟ شاید باورش برایتان سخت باشد که یک اصل ساده ای که آنها رعایت میکنند، اولویت بندی انجام کارهاست. معمولا آن ۹۷ درصد یا عموم مردم جامعه ، کارهایی در اولویتشان قرار دارد که برای بقیه افراد این دسته هم همینطور است.مثلا خرید وسایل مایحتاج خانه ، پرداخت قبوص ، مهمانیهای زیاد، دیدن فیلم و سریالهای تکراری تلویزیون، دیدن مسابقات، با تلفن طولانی صحبت کردن، وقت گذرانی بی هدف در شبکه های اجتماعی و از این قبیل کارها.
عموم مردم اول روی این مسائل غیر مهم وقت میگذارند و اگر وقت شد، کتابی نیز میخوانند ، اگر وقت شد کمی یادگیری را هم در برنامههاشان میگنجانند. و نتیجه این شد که مطالعه و یادگیری از زندگی مردم ما حذف شده؛ تازه این برای قشر متوسط جامعه است. الان که هر روز از قشر متوسط جامعه ما کمتر میشود و قشر اکثریت جامعه ما را قشر ضعیف تشکیل دادهاند، چه؟ قشر ضعیف جامعه، تهیه مایحتاج و نیازهای اولیه، جزو اولویتهایش قرار دارد، نه رشد و یادگیری.
اولویت بندی یعنی آگاهانه انجام بعضی از کارها را به تعویق بندازیم یا به دیگران واگذار کنیم یا اصلا انجامشان ندهیم و بعضی از کارها را در اول لیست برنامههایمان قرار دهیم و همه توجه و تمرکزمان را برای انجام آنها بگذاریم. یک دلیلی که برنامه ریزی و مدیریت زمان ما جواب نمیدهد این است که ما لیستی بلند بالا داریم و در آخر هم اکثر کارهایمان انجام نشده تلنبار میشوند و نگاه به آنها به ما استرس وارد میکند.
وقتی به لیست بلند بالایمان نگاه می کنیم که انجام نشده، ضمیر ناخوداگاهمان باور میکند که در مدیریت زمانمان ضعیفیم، باورش میشود که ما همیشه از زمانمان عقبیم. باورش میشود که همیشه باید کلی کار عقب افتاده داشته باشیم و این باعث بوجود آمدن احساس منفی و نارضایتی از خودمان میشود و با این افکار و احساس منفی و سرخوردگی از خودمان، نمیتوانیم نتیجه و دستاورد خوبی داشته باشیم.
در این مقاله قصد ندارم در مورد روش اولویت بندی ABCD ، ماتریس آیزنهاور یا ماتریس استفان کاوی صحبت کنم. چیزی که اینجا فراموش شده روش نیست، داشتن طرز فکر اولویت است. اینکه چه کاری را باید در اولویت زندگیمان قرار دهیم .عمری را با اولویت قرار دادن کارهای بی ارزش سپری کردیم، آخرش این شده ، اگه از این به بعد هم بخواهیم با همان روش کارهایمان را اولویتبندی کنیم ، آینده اسفبارتر از امروز خواهد شد.چون شرایط زندگی هر روز سختتر خواهد شد.
داشتن طرز فکر اولویت یعنی اینکه مدام از خودتان بپرسید کاری که در ابتدای لیست برنامههایتان نوشتید، کمکی برای رسیدن به اهدافتان میکند یا خیر؟ اگر کمکی نمیکند، یا حذفش کنید یا به دیگران واگذار کنید یا به عقب بندازید. شاید یک سوالی در ذهنتان بوجود آمده که یک سری از کارها هستند که فقط باید خودتان انجامشان دهید و به کسی هم نمیتوانید واگذار کنید، نمیتوانید حذف هم کنید، به این کارها مهم وفوری میگویند مثل پرداخت قسط یا قبض یا خرید وسایل مایحتاج خانه، اگرچه این کارها را هم میتوانید شیوه انجامش را تغییر دهید. مثلا پرداخت قبوض یا انتقال وجه با همراه بانک یا اپلیکیشنهای پرداخت. یا خرید آنلاین از فروشگاههای فروش اینترنتی. بعد میبینید که چقدر زمانتان آزاد میشود!
قطعا می دانید که بازدهی در ساعات اولیه روز، بیشتر از ساعات پایانی روز است.پس چرا ساعتهای طلایی روزتان را با کارهای کمارزش هدر میکنید؟ کارهای کمارزشتان را در زمانی که انرژی و توان کافی ندارید، انجام دهید . با رعایت همین اصل ساده و انجام کارهای مهم در ساعات طلایی بازدهی، زندگیتان متحول میشود.
برندهها اولویت اولشان را بر کارهای مهمی میگذارند که خیلی فوری نیستند. مثل یادگیری و مطالعه و تمرین برای رشد یک مهارت ، ولی افراد بازنده دائما در حال انجام مسائل فوری زندگیشان هستند.
یک سوال: یک هفته ۱۶۸ ساعت است. چند ساعت در روز سرکار هستید؟ چند ساعت در شبانه روز میخوابید؟ چند ساعت صرف غذا خوردن و خانواده میشود؟ چند ساعت صرف مشاهده تلویزیون و … همه این زمانها را بنویسید. بعد ببینید در هر روز چند ساعت به انجام فعالیتهایتان اختصاص مییابد و در هفته چند ساعت می شود؟ بعد عدد را از ۱۶۸ ساعتی که در یک هفته دارید، کسر کنید. ببیند چند ساعت دیگر باقی میماند؟ قول میدهم شوکه شوید ! این ساعتها چگونه هدر میشوند؟! شاید جمع همین ساعات هدر شده برای متخصص شدن در یک مهارت در سال کافی باشد.
در مدارس کشورهای پیشرفته، ارزش یک ثانیه را به دانشآموزان آموزش میدهند. مثلا آنها باید سر ساعت ۹و۲۰ دقیقه و ۳۰ ثانیه کاری رو شروع و سر ساعت ۹و۵۰ دقیقه و ۴۵ ثانیه آن را تمام کنند. حال در مدارس ما چگونه است؟ از همان دوران ابتدایی، به ما گفتند یک ساعت برای امتحانتان وقت دارید. از همان روزها، واحد زمان مارا ساعت تعریف کردند نه دقیقه و ثانیه. برای همین است که هواپیماهایمان چند ساعت تاخیر دارند و این طبیعی است! سر جلساتمان چند ساعت دیر میرسیم و این طبیعی است! و چند ساعت هم در روز یا هفته هدر میکنیم و این طبیعی است! چون دیگر واحد زمان ما ثانیه و دقیقه نیست، واحد زمان ما ساعت است.
ما انتظار داریم به یک زندگی و شرایط عالی دست پیدا کنیم؟ تا وقتی اولویتهایتان را تغییر ندهید، چیزی تغییر پیدا نمیکند. اگر میخواهید به آزادی مالی و رفاه برسید، ولی کارهای غیرمهمتان یا مهم و فوری در اولویت باشد، خواسته شما صرفا یک خواسته باقی میماند و بس.
کارها به دو دسته کلی مهم و فوری یا بصورت دقیقتر ۴ نوعند. کارهای مهم و غیر مهم و کارهای فوری و غیرفوری. فوریها مهم نیستند و مهم ها هم هیچ وقت فوری نیستند. چیزی که شرایط متفاوت را برای شما رقم میزند، کارهای مهم و غیر فوری است. ولی متاسفانه همه آن ۹۷ درصد درگیر انجام کارهای فوریاند و کارهای مهم چون فوری نیستند، از انجامشان غافل میشوند.
البته باید بدانید مدیریت زمانی صحیح فقط به معنی انجام همه کارهای لیست نیست، بلکه به معنی انجام موثر کارهاست. عموم مردم جامعه زمانی که به هر کاری اختصاص میدهند،برایشان مهم است ؛ اما افراد موفق دستاوردی که بعد از انجام آن کار دارند، برایشان مهمتر است. انجام کارهای مهم، ما را به هدفمان ولی کارهای فوری، دیگران را به اهدافشان میرساند. برای چه کسی دارید کار میکنید؟ خودتان یا دیگران؟ چه کسی را به اهدافش نزدیکتر میکنید؟ خودتان یا دیگران؟
کسی که نتواند اولویت بندی درستی داشته باشد، مدیریت زمان درستی هم نخواهد داشت، پس طبیعی است که وقت کم بیاورد. اگر میخواهید شرایط متفاوتی را در زندگیتان بوجود آورید ، ذهنتان را اولویتگرا کنید. اولویت برای انجام چه کاری؟ همیشه اولویت با کاری است که حتی یک قدم، شما را به هدفتان نزدیکتر میکند نه دیگران را.
در یک دفترچه ، کارهایی که در هر روز انجام میدهید و زمانی را که به آنها اختصاص میدهید را بنویسید. از صبح که بیدار میشوید تا شب که میخوابید. شاید اولش سخت باشد ولی زود عادت میکنید. این دفترچه همه جا باید همراهتان باشد. هر شب کارهایی که در روز انجام دادید و زمانی که به آن اختصاص دادید را بنویسید .ببینید چه کارهایی را و چه زمانهایی را موثر گذرانده و چه کارها و زمانهایی را بیهوده هدر کردید.
برای خواندن این مقاله در سایت من ، می تونید اینجا رو کلیک کنید.
حقانی | مربی افزایش درآمد
آدرس صفحه مربی با من در اینستاگرام : آیدی اینستاگرام مربی با من