حال بد، حالتی است که معمولا ما را از انجام هر کاری متوقف ساخته و احساس خوبی نسبت به شرایط فعلی خود نداریم.این بدحالی با احساس بیحوصلگی و سردرگمی همراست.نمیدانیم جه باید بکنیم و حتی چگونه از این حالت رهایی یابیم؟!
خیلی از افراد با سرگرم کردن خود با تلویزیون یا معاشرت و صحبت با یک دوست و رفتن به یک سفر تفریحی و غیره ، این حال را مقطعی تسکین میدهند اما خیلی زود با اولین خلوت با خود، دوباره این حس به سراغشان آمده و بجای حل این مشکل، به فکر فرار از این وضعیت می افتند.
تا وقتی که از دلایل حال بدمان آگاهی کسب نکنیم ، نمیتوانیم آن را رفع کنیم.پس شناخت دلایل حال بد بسیار مهم بوده و تنها با شناخت این دلایل است که میتوانیم راهکاری برای این حالمان بیابیم و از تکرار این حال و احساسات منفی پس از آن جلوگیری کنیم.
سه دلیل اصلی حال بد این موارد هستند: نمیدانیم، نمیتوانیم، نداریم.البته نکته بسیار جالب آن است که این سه مورد مانند حلقه های تودرتوی زنجیر به هم متصل شده و هریک علت دیگری است.
در مرحله اول باید بدانیم که نمیدانیم و این خود بسیار مهم می باشد. چه زیبا گفت شاعر:
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
پس در مرحله اول باید بدانیم که نمیدانیم.ما نمیدانیم چون علم و آگاهی کافی نداریم.مطالعه نمیکنیم و یاد نمیگیریم.
اکثر انسانها با همان علم و اطلاعاتی که از دوران مدرسه یا دانشگاه یاد گرفتهاند، زندگی امروز خود را میگذرانند.آیا همین حد دانش برای دنیای مدرن امروزی که هر چند ثانیه یک تکنولوژی جدید بوجود میآید ، کافیست؟! دنیا با سرعت فزایندهای در حال رشد است، پس نمیتوان نسبت به علم روز بیتفاوت بود.بلکه باید در جهت این موج حرکت کرد تا از غرق شدن در زیر آن جلوگیری کرد.
امروزه دلیل اصلی ورشکستگی اکثر کسب و کارها، همین دیدگاه سنتی و کسب نکردن اطلاعات جدید و به اصطلاح بروز نبودن مهارت های صاحبان آن کسب و کارها می باشد.
دلیل اصلی نتوانستن چیست؟
ما نمیتوانیم بخاطر اینکه اصلا نمیدانیم.تا وقتی ندانیم، توان انجامش را هم نداریم.وقتی که یاد میگیریم، حال نوبت عمل به دانستههاست.تا زمانی که دانستههای خود را عملی نکرده، تکرار و تمرین نکنیم، دانش جدید ما، صرفا یک دانسته به دانستههای قبلی ما اضافه میکند؛ همین و بس. اما دنیای نتیجهگرا، بابت دانستههای ما به ما پاداشی نمیدهد.این عمل به دانستههاست که نتایج مطلوبی را برایمان ارمغان میآورد. یادگیری دانستههای جدید همانند کاشت است، و عمل کردن به دانسته ها و تکرار و تمرین، مانند داشت.تا داشتی نباشد ، کاشت به نتیجه و برداشتی نمیرسد.پس نباید انتظار محصولی را داشت در حالیکه داشت مناسبی انجام نشده است.
البته افرادی هم هستند که بعد از اینکه میدانند که نمیدانند، به دنبال یادگیری و کسب دانش میروند اما باز هم نمیتوانند. نتوانستن دلایل دیگری هم دارد مانند کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس، کمبود خورباوری، عملگرا نبودن، نداشتن تعهد کافی برای عمل به دانستهها، دست کشیدن به دلیل نداشتن صبر و انتظار نتیجه فوری و …
همانطور که در بالا اشاره شد، زنجیر نتوانستن به ندانستن ربط دارد و زنجیر نداشتن هم به ندانستن ربط پیدا میکند.ما وقتی ندانیم، نمیتوانیم و وقتی نتوانیم، کاری انجام نمیدهیم و در نهایت درآمدی کسب نخواهیم کرد، پس در نتیجه نداریم. وقتی هم که نداشته باشیم، نمیتوانیم از پس حداقل نیازهای خود برآییم؛پس طبیعی است که دچار چنین حال بدی و احساس افسردگی و بیحوصلگی شویم.
این سه دلیل ، دلایل اصلی حال بد این روزهای آدمهای کره زمین میباشد.
باید هر کدام از این موارد – دانستن، توانستن، داشتن- را در خودمان تقویت کنیم.یعنی بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر یاد بگیریم و در یک جمله بیشتر بدانیم.البته موضوع به همین حا ختم نمیشود و در مرحله بعد باید به دانستههای خود جامه عمل بپوشانیم و انجام دهیم، با تمرین و تکرار، دانسته خود را به مهارت تبدیل کنیم به یک متخصص در حوزه خودمان تبدیل شویم.و وقتی این دوکار را انجام دادیم، قطعا داشتن حداقل چیزی است که نصیبمان خواهد شد.
امیدوارم توانسته باشم با این نوشته، به شما دوست عزیزی که گاها دچار این حال بد و احساسات منفی پس از آن میشوید، کمکی هرچند کوچک کرده باشم.
سه دلیل اصلی حال بد ما : نمیدانیم، نمیتوانیم و در نهایت نداریم.اول باید قبول کنیم که نمی دانیم و خود را آماده کسب دانش روز کنیم.بعد از کسب دانش، باید دانسته های خود را عملی کرده و با تمرین و تکرار، متخصص شویم.با رسیدن به چنین جایگاهی، قطعا درآمد عالی، حداقل پاداش ماست.
برای خواندن مقاله در سایت من ، می تونید اینجا رو کلیک کنید!
حقانی | مربی افزایش درآمد
آدرس صفحه مربی با من در اینستاگرام : آیدی اینستاگرام مربی با من