آقای مودی
آقای مودی
خواندن ۸ دقیقه·۹ ماه پیش

همه چیزهایی که برای شروع کپی رایتینگ باید بدانید

همه چیزهایی که برای شروع کپی رایتینگ باید بدانید
همه چیزهایی که برای شروع کپی رایتینگ باید بدانید

حتما تا حالا توی گوگل راجع‌به کپی رایتینگ سرچ کردید و با جمله‌ی زیر مواجه شدید:

"کپی رایتینگ عمل نوشتن کلماتی است که چیزهایی را می‌فروشند."

اما این در واقع به چه معناست؟

در این مقاله، من اومدم توضیح بدم که کپی رایتینگ در واقع چیه و چطور با سایر اشکال نوشتن متفاوته... (همه چیز در کمتر از 10 دقیقه!)

پ‌ن: برخلاف میل باطنیم، از اینجا به بعد رو کتابی می‌نویسم.

در ادامه نمونه‌هایی از کپی رایتینگ را هم به شما نشان خواهم داد…

کپی رایتینگ (COPYWRITING) چیست؟

کپی رایتینگ در فضای آنلاین به عنوان "فعالیت یا شغلی برای نوشتن متن یا مطالب تبلیغاتی" تعریف می‌شود.

شما هم با خواندن تعریف بالا به خوتان گفتید: خب که چی؟ چه کسل‌کننده و... اما من فکر می‌کنم کپی رایتینگ خیلی سرگرم کننده تر از تعریف بالا است.

کپی رایتینگ می‌تواند مقدمه‌ای بر شروع جنبش‌ها باشد، مخاطبانتان را افزایش دهد، آگاهی را در مورد موضوعات مهم گسترش دهد و…

این لازمه‌ی بقای هر کسب و کار است.

بدون کپی رایتینگ، بیزینسی ندارید. در واقع و بی اغراق، کپی رایتینگ کلماتی است که برای برقراری ارتباط با مشتریان خود استفاده می‌کنید.

بنابراین باید بگم، بله، کپی‌رایتینگ باعث می‌شود مخاطبان شما از طریق «تبلیغات و سایر مطالب تبلیغاتی…» از شما خرید کنند.

اما موضوع فقط به اینجا ختم نمی‌شود و دنیای کپی‌رایتینگ خیلی بزرگ‌تر از این تعریف است.

برای مثال

زمانی که ایمیلی را می‌خوانید که باعث می‌شود در یک ایونت شرکت کنید یا به هدفی که برای شما مهم است کمک مالی کنید…

یا یک پستی را در سوشال مدیا می‌بینید که شما را وادار به اظهار نظر یا تعامل با آن می‌کند…

یا آدرس ایمیل خود را برای ثبت نام در کارگاه یا ورک‌شاپ رایگان وارد کنید…

و بله، این کپی رایتینگ بود که شما را متقاعد کرد که این کارها را انجام دهید.

بنابراین به همین دلیل است که من کپی‌رایتینگ را کلماتی تعریف می‌کنم که به طور خاص برای الهام بخشیدن به مخاطبان شما برای انجام هر نوع اقدامی طراحی شده‌اند. بنابراین اکنون که می‌دانید کپی رایتینگ چیست، با خودتان می‌گویید...

کجا ازش استفاده می‌شود؟ آیا نوشتن پست‌های وبلاگ و کپشن‌های سوشال مدیا یکسان است؟ در عمل چطور به نظر می‌رسد؟

خب بریم سراغش…

تفاوت بین کپی رایتینگ و نوشتن محتوا (Content Writing) چیست؟

خب، باید بگم که کپی رایتینگ با محتوا نویسی یکی نیست!

هر دوی آن‌ها امروزه در بیزینس بسیار مهم هستند، اما هدف نهاییشان دو هدفِ کاملا جدا است.

  • اولین هدف یک نویسنده‌ی محتوا ایجاد تعامل و ایجاد وفاداری به برند است. آن‌ها این کار را با نوشتن چیزهایی مانند پست‌های وبلاگ، ایمیل‌های آموزشی، پست‌های شبکه‌های اجتماعی و سناریوهایی برای محتوای ویدیویی انجام می‌دهند.
  • در حالی که، اولین هدف یک کپی رایتر دریافت نرخ تبدیل (مثل فروش، کلیک، مشاهده، ثبت نام یا کمک مالی و...) است. به همین دلیل است که به کپی رایتینگ "کپی رایتینگِ بی شیله‌پیله" (direct-response copywriting) نیز می‌گویند… (بی شیله‌پیله رو من میگم، ಠ⁠_⁠ಠ شما اصطلاح انگلیسیش رو بخاطر بسپارید.)

زیرا باعث بیرون کشیدنِ یک پاسخ صریح یا عکس‌العمل از کاربر می‌شود.

این بدان معنی است که آن‌ها معمولاً پست‌های وبلاگ نمی‌نویسند... و چیزهایی مانند صفحات فروش، ایمیل‌ها، صفحات لندینگ، سناریوهای بازاریابی و وبینار و تبلیغات می‌نویسند.


اکنون به‌عنوان یک کپی‌رایتر، ممکن است از شما خواسته شود که تک تک تکه‌های بالا را مانند یک قیف بازاریابی بنویسید، و طوری استراتژیک طراحی‌اش کنید که در کل قیف فروش پیشروی راهبردی جدیدی داشته باشد.

یا ممکن است از شما خواسته شود که فقط یک صفحه فروش بنویسید…

یا ایمیل…

یا می‌توانید به عنوان متخصص استخدام شوید و برای افزایش نرخ تبدیل کلی صفحات فروش تغییراتی ایجاد کنید.

بنابراین، طبق تعریف سنتی‌تر، یک کپی‌رایتر به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا مخاطبان (ورودی) بیشتری داشته باشند... و سپس این مخاطبین را به مشتری تبدیل کنند.

اما، به نظر من، امروزه یک کپی‌رایتر بزرگ می‌داند که چگونه می‌تواند یک پژواکِ عاطفی با خواننده ایجاد کند، اعتماد و اقتدار ایجاد کند، و از طریق یک تجربه خرید ارزشمند، به‌درستی، مخاطبین جدید را هدایت و پرورش دهد.


اما شاید این سوال را بپرسید... این همون محتوا نویسی نیست؟

  • خب باید بگم که اشتباه نمی‌کنید.

من فکر می‌کنم که به مرور دیوارِ بین کپی‌رایتینگ و محتوا نویسی بیشتر و بیشتر محو می‌شود، زیرا مخاطبان امروزی به دنبال تجربیات فروش محاوره‌ای، شخصی و آموزشی بیشتری هستند…

بنابراین، در حالی که قطعا هنوز جایی برای کپی رایتینگِ بی شیله‌پیله وجود دارد…

و نوشتن محتوای صرفاً آموزشی، سرگرم کننده یا الهام بخش…

بنظرم متخصص‌ترین کپی رایترهای امروزی نیز اهمیت بازاریابی محتوایی (CONTENT MARKETING) برنامه‌ریزی شده را درک می‌کنند. جایی که داستان سرایی، برندینگ و فروش با هم تلاقی می‌کنند.

به همین دلیلِ که معتقدم بهترین کپی رایتینگ همانی‌ست که قدرت داستان سرایی برند را با اصول ثابت شده‌ی "بازاریابی بی شیله‌پیله" (direct-response marketing) ترکیب می‌کند.

چیزی که باعث میشه سوال زیر را از خودمون بپرسیم!

یک کپی رایتر در واقع چه کاری انجام می‌دهد؟

همه‌ی چیزهایی که گفتم برای شما به عنوان کسی که علاقه‌مند به تبدیل شدن به یک کپی‌رایتر هستید چگونه به نظر می‌رسد؟

بیایید رایج‌ترین موضوعاتی (تبلیغات، صفحات لندینگ، صفحات فروش، ایمیل و…) را که یک کپی‌رایتر برای نوشتن‌شان استخدام می‌شود، بررسی کنیم.


تبلیغات (Ads)

اولین گام در برنامه بازاریابی هر برند، به دست آوردن ترافیک است. یا به زبانی دیگر، مخاطبین جدیدی که امیدواریم به خریدار تبدیل شوند!

اینجاست که تبلیغات وارد می‌شود.

در حالت کلی تبلیغات دو هدف دارد:

الف) به دست آوردن مخاطب و ورودی جدید.

ب) فروش فوری.

اینکه برای کدام یک از موارد بالا از شما خواسته می‌شود که بنویسید واقعاً به مخاطب هدف بستگی دارد که تبلیغات را برای آن کاستومایز کنید.

اما به طور کلی، هنگام نوشتن یک تبلیغ، باید موارد زیر را انجام دهید:

  • به یک قلاب جذاب فکر کنید که توجه خواننده را به خود جلب کند.
  • یک شروع طوفانی بنویسید تا آن‌ها را وادار به ماندن کند.
  • یک بدنه‌ی قانع کننده و گیرا بنویسید که آن‌ها را متقاعد کند که به آنچه شما برای ارائه دارید نیاز دارند.
  • با یک CTA (call-to-action) قوی به پایان برسانید تا آن‌ها را وادار به اقدام کنید.


صفحه لندینگ یا فرود (Landing Page)

به اولین صفحه از سایتتون که کسی از هر طریقی واردش میشه صفحه فرود یا لندینگ میگن. (لزوما صفحه HOME نیست!)

اگر تبلیغ شما کار خود را انجام دهد، کاربر روی آن تبلیغ کلیک می‌کند و به صفحه لندینگ یا صفحه فروش می‌رود.

حال اگر هدف تبلیغ شما بدست آوردن مخاطبین جدید بود، این بدان معناست که شما سعی نمی‌کنید فروش فوری داشته باشید و مخاطب شما به یک صفحه انتخابی یا صفحه لندینگ می‌روند.

فرق یک صفحه لندینگ با صفحه فروش این است که، شما در صفحه لندینگ سعی نمی‌کنید چیزی را بفروشید.

بیشتر اوقات، شما به سادگی می‌خواهید که آن‌ها برای چیزی رایگان اقدام کنند. (مانند ورک‌شاپ، کتاب الکترونیکی یا آموزش‌های رایگان).

صفحات لندینگ معمولاً بسیار کوتاه، دقیق و سئو شده هستند.

شما با یک قلاب قوی شروع می‌کنید، چند مزیت یا دلایل قوی که آن‌ها به آن نیاز دارند، و سپس آن‌ها را به کال‌تو اکشن دعوت می‌کنید.

آن‌ها برای بدست آوردن این محتوای رایگان ثبت نام می‌کنند و شما آدرس ایمیل‌شان را دریافت می‌کنید.

اکنون که به‌طور رسمی به لیست ایمیل‌های شما ملحق شده‌اند، شما می‌توانید روند پرورش و بازاریابی برای آن‌ها را آغاز کنید.

اما اگر هدف از تبلیغ شما فروش چیزی است، به مورد بعدی می‌رسیم. یعنی...


صفحه فروش (Sales Page)

جایی که تمام ویژگی‌ها و مزایای محصول یا خدمات خود را بیان می‌کنید. مثلا تاییدیه اجتماعی (social proof)، نظرات (Testimonial) و داستان محصولتان را همراه با یک پیشنهاد عالی به ورودی‌های جدید نشان می‌دهید.

همانطور که حتما حدس زدید، یک صفحه فروش بسیار طولانی است!

همه صفحات فروش به این اندازه طولانی نیستند، اما اکثر آن‌ها از همان محرک‌های تبدیل اصلی پیروی می‌کنند.

خب، ما در مورد تبلیغات، صفحات فرود و صفحات فروش صحبت کردیم…

می‌رسیم به مورد بعدی و احتمالاً رایج‌ترین چیزی که ممکن است از شما خواسته شود که به عنوان یک کپی‌رایتر بنویسید…


ایمیل ها (Emails)

این موضوع بزرگی است، زیرا ایمیل جزء مهمی از فرآیند فروش است.

بسیار نادر است که یک مخاطب جدید تبلیغی را ببیند و بلافاصله مشتری شود… (البته این اتفاقم میوفته و اون افراد جاشون تو قلبمونه! اما کم.)

اغلب اوقات، یک مخاطب جدید وارد لیست ایمیل شما می‌شود! سپس آن‌ها مجموعه‌ای از ایمیل‌های خوش آمد گویی را دریافت خواهند کرد.

در حال حاضر، پیشنهاد من همیشه ارسال 3 ایمیل است…

ایمیل اول - از ورودی‌های جدید استقبال می‌کنید، آن‌ها را برای حضور در آنجا هیجان زده می‌کنید و مراحل بعدی را به آن‌ها ارائه می‌دهید.

ایمیل دوم - شما اطلاعات بیشتری در مورد هدف خودتان به اشتراک می‌گذارید و مهم‌تر از همه... کاری کنید که آن‌ها احساس کنند در این هدف مشارکت دارند و دوست دارند در این مسیر به شما کمک کنند.

ایمیل سوم - اینجا جایی است که دقیقاً به آن‌ها می‌گویید چگونه می‌توان مسیر پیش رو را طی کرد و به هدف رسید. در این مرحله، آن‌ها باید رسماً تلقین و آماده اقدام باشند.


اما کار شما تمام نشده.


یک مخاطب جدید ممکن است چند روز، هفته یا حتی چند ماه طول بکشد تا تصمیم بگیرد که آیا شما فردی هستید که می‌خواهد از او خرید کند یا خیر.

پرورش یک ورودی جدید و تبدیل آن به مشتری می‌تواند یک فرآیند طولانی باشد.

این بدان معناست که ایمیل‌های با ارزش‌تان باید به طور منظم ارسال شوند تا لیست شما صمیمی بماند.

به این ترتیب، وقتی که زمان تبلیغ چیزی فرا می‌رسد، از قبل به فهرستِ ایمیلی خود اعتماد زیادی خواهید داشت و تبلیغ شما بسیار بسیار بهتر خواهد بود.


  • من همه چیزهایی رو که برای شروع کپی‌رایتینگ لازم بود رو گفتم، حالا تصمیم با شماست! علاقه‌ای به این حرفه دارید؟

موفق باشید. ✌️ چنل تلگرامم

کپی رایتینگبازاریابیفروشدیجیتال مارکتینگمارکتینگ
یه کپی‌رایتر و استوری‌تلر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید