مرتضی کلهر
مرتضی کلهر
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

سوپر پیرزن !

لیلا در آستانه ی 80 سالگی به ایران باز می گردد تا باقیمانده ثروت ابااجدادی اش را در ایران هزینه کند . او می داند به زودی درگیر آلزایمر خواهد شد و به همین خاطر و در شرایطی که همسر و فرزندی ندارد خود را در خانه ی بزرگ و ویلایی اش با دو خانواده ی پر جمعیت همراه می کند . پدر هر دو خانواده راننده تاکسی خطی هستند که یک روز اتفاقی با لیلا آشنا می شوند . لیلا می خواهد سرمایه اش را درست خرج کند و در این راه راننده تاکسی ها و زن ها و بچه هایشان را مسئول می کند تا همراهش شوند و کمک کنند به بهترین گزینه برسند . ماجراها شروع می شود و در کنار یک خط داستانی اصلی ، داستان های فرعی در هر قسمت شکل می گیرد. هر بار آنها تصمیم می گیرند ثروت پیرزن را در راه معینی به کار بیاندازند اما مشکلی پیش رو می آید تا اینکه بالاخره در قسمت های آخر این اتفاق به خوبی جلو می رود و راه باز می شود . .پایان بندی هم حتما خوش است و لیلا به آرزویش می رسد و ارث اجدادی اش به درستی در سرزمین مادری اش آرام می گیرد و در یک زمینه درست و حسابی هزینه و خرج می شود ..


لینک اینستاگرام

ایده سریالایده سریال کمدیایده تلویزیونیایده فیلمنامهفیلمنامه نویسی
دفترچه ی ایده ها و یادداشت های من | https://zil.ink/morito
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید