۱. جسد معلمی در یک قطار پیدا می شود. قطار بین دو ایستگاه در حرکت است. حراست قطار سعی می کند تا رسیدن به ایستگاه بعدی و ارجاع ماجرا به پاسگاه خودش رمز و رازی احتمالی قتل را کشف کند ... ( سرنشینان قطار از طیف های مختلف از جمله دانش آموزان هستند ...)
۲.پیر مردی بعد از سالها یادش می افتد نذری که با خدا عهد کرده است را به انجام نرسانده و حالا بر او واجب است طبق شرع کفاره بدهد اما توان آن را ندارد او که بیمار است می ترسد مرگ به سراغش بیاید پس راه می افتد تا با فروش چند شی خانه پول را جور کند اما متاسفانه در ادامه داستان متوجه می شود وسایلی که برای فروش برده دزدی بوده است ! و.......
۳.امید در درس ورزش تجدید می آورد. دلیل این نمره پایینش اختلاف او با معلم ورزش و همچنین وزن بالایش بوده است . امید حالا در مدت کوتاهی یا باید وزنش را کم کند یا دل معلم را به دست بیاورد...
۴.عزیز از خدا می خواهد تمام آرزو هایش را برآورده کند و بعد در ازای این خواسته خدا عمر او را بگیرد . چیزی نمی گذرد که عزیز متوجه می شود مستجاب الدعوه شده و به زودی خواهد مرد و......
