ویرگول
ورودثبت نام
مرتضی کلهر
مرتضی کلهر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سینماچی۴۰(ایده فیلمنامه)

۱. عده ای از دشمنان مردی که رییس یک موسسه تجاری چند منظوره بزرگ است در اقدامی پنهان همسر جوان مرد که زن دوم اوست را گروگان گرفته و در یک هواپیمای کوچک سم پاشی پنهان می کنند . آنها به بدنه هواپیما بمب بسته و آن را به پرواز در می آورند و...

۲. پیر زن تنها ی قصه تازه گواهینامه رانندگی گرفته و شب ها از روی تنهایی خیابون گردی می کند (این طوری خیابان ها خلوت تر هم هستند) .او در شب با آدم هایی از فرهنگ ها و آداب متفاوتی باب آشنایی باز می کند از طرفی پیرزن این ماجرا شب گردی هایش را به بچه هایش نگفته است و......

۳. یک فیلم سه اپیزودی که در سه مقطع زمانی ( مثلا سال ۱۳۳۰ / ۱۴۳۰/۱۵۳۰) در بالای کوه در مسیر کوه پیمایی در یک دکه و مغازه کوچک جیگرکی رخ می دهد . در این داستان در هر مقطع زمانی و در هر اپیزود افرادی از نسلهای مختلف از یک خانواده به این مغازه جهت خوردن جگر در بین کوه پیمایی خود سر می زنند و در میان این استراحت کوتاه از دلمشغولی ها و اخبار و اتفاقات پایین کوه حرف می زنند .

۴. شخصیت اصلی داستان کیس کامپیوترش را بعد مدتها از تعمیرگاه می خواهد و آنها برایش ارسال می کنند بعد چند ساعت او بالاخره سراغش می رود تا آنرا بکار بیاندازد اما متوجه وجود چیزی در داخل کیس شده و ناگهان با یک شیشه مربا در آن روبرو می شود او به دنبال ماجرا می رود .....


فیلمنامه نویسیسینمای ایرانایده فیلمنامهایده فیلمفیلمنامه
دفترچه ی ایده ها و یادداشت های من | https://zil.ink/morito
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید