مرتضی کلهر
مرتضی کلهر
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سینماچی۴۱

ایده فیلمنامه
ایده فیلمنامه


۱. پدری مدتی است برای بدهی ناچیز میلیونی در زندان است دخترهای او حالا می خواهند با نقالی داستان های عاشقانه در محل ها پر رفت وآمد پول را تهیه کنند.

۲. یک تاجر بزرگ فرش در رفت و آمد به روستایی دلش درگیر بیوه زنی فرش باف که دو بچه کوچک دارد شده او با نفوذ خود می خواهد زن را به عقد خود در بیاورد اما زن حاضر این کار نیست تاجر زن را تهدید به ایجاد مزاحمت و بد نام کردن او در بین اهالی ده می کند تا اینکه زن شبانه با بچه ها از ده فراری می شود ...

۳. دختر نيازمندي براي پرستاري از کودکی ناشناس از طريق يك موسسه به خانه ای وارد مي شود اما كم كم به رفتار کودک شک می کند انگار که او با عوالم ديگری در ارتباط است.اما واقعیت این است که کودک غیر عادی نیست و در تمام مدت دو هفته ای که دختر جوان در غیاب و نبود پدر و مادر کودک مسئول نگهداری از او می شود تنها به دلیل خستگی و بیماری های روحی خود دچار اشتباهات و توهماتی چند خواهد شد.

۴. زوج میانسالی یک دفعه نوزادشون تبدیل به عروسکی سخنگو می شود و آنها وحشت زده به دنبال راه حل ماجرا می روند اما در واقع هیچ نوزادی وجود خارجی نداشته است و آنها فراموش کرده بوده اند که کودکی در خانه ندارند.

زنکودکدخترایده فیلمنامهسینمای ایران
دفترچه ی ایده ها و یادداشت های من | https://zil.ink/morito
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید