ویرگول
ورودثبت نام
مرتضی کلهر
مرتضی کلهر
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

شب های تخت طاووس

.
شب های تخت طاووس داستان زنی بنام نازآب است که شب ها درست زمانی که همه در خواب ناز هستند راس ساعت ۱۲ با همسرش نیما شام می خورند و در انتهای غذا او سر نیما را از تنش جدا می کند . نازآب سپس به خیابان می رود و تا حدود سحر چهل و یک مرد دیگر را سر می برد . صبح که می شود در حالی که نان سنگک داغ و خاشخاشی و خامه و عسل گرفته به خانه بر می گردد و با نیما که حالا سرش را به تنش وصل کرده و حالش بهتر است دو تایی عاشقانه صبحانه می خورند . در خلال صبحانه تلفن خانه مدام زنگ می خورد و به روی حالت پیغام گیر می رود . پشت تلفن چهل و یک مرد مقتول هستند که حالا آن ها هم سر خود را به تن وصل کرده و برای اینکه نازآب را از نگرانی بیرون بیاورند به او زنگ زده اند.پایان

mortezakalhor.ir


تخت طاووسداستان خفنقاتل زنجیره ایوقتی همه خوابیمدادائیسم
دفترچه ی ایده ها و یادداشت های من | https://zil.ink/morito
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید