مرتضی کلهر
مرتضی کلهر
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

نباید خطرناک باشه !

مقام بلند پایه ی سیاسی می خواهد همین روزها از مناطقی در شهر دیدن کند . در همین موقع است که گروهکی سه نفره از اجانب نامعلومی اجیر شدن تا بلایی سر مقام بلند پایه بیارند . باز همین روزهاست که سه دیوانه از تیمارستان فرار می کنند. در روز موعود خراب کار ها دست به کار عملیات می شوند اما به طور احمقانه با ورود سه دیوانه نقشه شان بهم می خورد و نتیجه این می شود که هیئت همراه مقام بلند پایه به علاوه ی گروه خرابکار ها یا زخمی می شوند یا که کشته و تلف . دست آخر دیووانه ها مقام بلند را می دزدند و فرار می کنند . در این تعقیب و گریز مقام بلند پایه آسیب می بیند و حافظه اش را از دست می دهد . وقتی که ماجرا آرام می شود دیوانه ها با مقام بلند در حال نقشه کشیدن هستند چرا که اجانب نامعلوم آنها را با خرابکار های اجیر کرده خودشان اشتباه می گیرند و حالا از آنها میخواهند در عملیات بعدی آقای مقام بلند پایه را داغون کنند ولی ناغافل که او در کنار خود آنهاست فقط حافظه اش سر جاش نیست . گروه 4 نفری که در خلاصه ی کار درست می شه تصمیم می گیرد با تمام تجهیزات دست به عملیات بزند ولی آنها اصلا نمی دونن مقام بلند پایه کیه و مثلا چه شکلیه به خاطر همین اتفاقات عجیبی می تونه بیافته مثلا اینکه آنها در اولین عملیات به یک مهد کودک حمله می کنند که مقام بلند پایه را از اونجا بدست بگیرند و......


لینک اینستاگرام

فیلمنامه نویسایده پردازایده فیلمایده فیلمنامهفیلم کمدی
دفترچه ی ایده ها و یادداشت های من | https://zil.ink/morito
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید