شیما که هنوز 16ساله هم نشده پراید پدرش را در نبود او بر می دارد تا شب با دوستانش به تفریح بروند. آنها در راه بازگشت از شهربازی با یک موتور سوار مرد که زنی را بر ترک خود دارد به شدت تصادف می کنند. موتور پخش زمین شده و زن و مرد روی زمین کشیده می شوند. مرد که هیکل ورزشکاری دارد با خشم بلند شده و به سمت پراید حمله ور می شود . شیما و دوستانش وحشت کرده اند . زن بر روی زمین خونین افتاده و موتور به شدت آسیب دیده است. مرد خودش را به دختر ها می رساند و موفق می شود دو تا از آنها را از عقب ماشین بگیرد و تا می تواند کتک بزند در این میان شیما و یکی دیگر از دخترها به سمت کوچه های فرعی فرار می کنند. مرد دو دختر را روی زمین ول می کند ، زنش را بغل کرده و پشت پراید می گذارد و موتور صدمه دیده را در جوب فرو می کند. سپس سوار پراید شده و می رود .او به سرعت همسرش را با ماشین شیما به بیمارستان می رساند . زن در نهایت زنده می ماند اما بچه ای که در شکم دارد سقط می شود........پدر و مادر شیما به توصیه یکی از دوستان نزدیک مادر او که به روان شناسی علاقه مند است برای تحکیم روابط زناشویی و گذر از بحران های پیش آمده در زندگی شان به یک مسافرت دو نفره بدون حضور بچه ها رفته اند ، تور مسافرتی به کشور ترکیه..... . این چند روز شیما با خواهر بزرگتر اش شیرین که 25 ساله است در خانه تنها بوده اند . پس از این حادثه رفقای او که روی رفتن به خانه نداشتند همگی به خانه شیما می آیند تا فکر چاره ای کنند و به خانواده یشان هم می گویند می خواهند چندشب پیش او بمانند . اما مسئله مهم تر این است که پراید تنها دارایی پدر شیماست . او یک کارمند ساده بخش خصوصی است و خانه اش هم اجاره کرده . شیما مقصر است و اجازه رانندگی هم نداشته و نمی داند چه اتفاقی برای آن زن افتاده . آن شب هر طور که هست می گذرد . فردا گرگ و میش صبح تلفن خانه زنگ می خورد و یک نفر با بدترین فحش های موجود عربه کشان شروع به صبحت می کند . مرد موتور سوار است که دفتر چه تلفن خانوادگی پدر شیما را از داشبرد پیدا کرده است. مرد به خواهر شیما که تلفن را برداشته می گوید اگر ماشین را می خواهید باید 500 میلیون ( بیشتر از 480 میلیون دیه سقط جنین 1400) بدهید. حالا شیما و خواهرش می دانند باید تا قبل از آمدن پدر و مادر ماشین را بازگردانند و هر طور شده پول را تهیه کنند. ولی طبیعیتا نمی توانند پس تصمیم می گیرند دل مرد و همسرش را به دست بیاورند. برای این کار شیما از پدر بزرگ و مادر بزرگ اش می خواهد از شهرستان به تهران بیایند و به حل این مشکل کمک کنند . مرد به راحتی راضی بشو نیست و ماشین را هم به زور صاحب شده چرا که می داند شیما از هر جهتی مقصر است . .......بالاخره مرد با ریش سفیدی بزرگ ترها(خانواده شیما و خانواده ی مرد ) و نفوذ کلام همسرش بر او راضی می شود اما یک شرط می گذارد اینکه در محله قدیمی اش و جلوی چشم دوستانش تمام شیشه های پراید را کامل خرد کند .و همین هم می شود .mortezakalhor.ir