ویرگول
ورودثبت نام
مرید
مرید
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نوشته ای بر فیلم مرد آزاد (free guy)

صحنه اول:

  1. هر روز صبح بیدار می شوی، یک نوع قهوه میخوری، سر کار می روی، به خانه بر میگردی، میخوابی، بیدار می شوی ...
  2. دو نوع انسان داریم. انسان هایی که عینک دودی دارند و اسلحه دارند و قدرت دارند و ....
  3. به هیچ چیزی شک نمیکنی و میپذیری باید هر روز همان کار را بکنی که برایت انتخاب شده

صحنه دوم:

  1. از خواب بیدار می شوی
  2. در ذهنت دو نوع قهوه وجود دارد
  3. از صاحب کافه میخواهی کاپوچینو بدهد
  4. او می پرسد کاپوچینو چیست ....... و تو منصرف می شوی

صحنه سوم:

  1. برایت سوال می شود...
  2. یکی از افراد عینک دودی را میکشی و عینکش را بر چشم میزنی
  3. دنیا پر می شود از آیکون های بازی

صحنه چهارم:

  1. سازندگان بازی متوجه می شوند تو هوشمند شده
  2. سعی می کنند بازی را نابود کنند
  3. انسان هایی به تو کمک می کنند به خارج از مرزهای بازی بروی
  4. جایی که بهشت است و راحت زندگی میکنی

صحنه آخر:

  1. تو وارد بهشت می شوی و سایر سیاهی لشگرهای بازی را نیز با خودت به بهشت می بری
  2. تا ابد با خوبی و خوشی در آن زندگی می کنی...


صحنه پساآخر:

  1. بازی های بسیاری در دنیا ایجاد خواهد شد
  2. سیاهی لشگرهای زیادی در دنیا وجود خواهد داشت
  3. سیاهی لشگرها هم حق زندگی دارند...
  4. سیاهی لشگرها هم عاشق می شوند...
  5. سیاهی لشگرها هم با فکر خودشان انتخاب می کنند...
  6. پس چه فرقی با ما دارند؟
  7. ما سیاهی لشگر نیستیم؟
  8. چه کنیم که سیاهی لشگر نباشیم؟


سوال: چه کنیم مرد آزادی باشیم؟

جواب: احتمالا! باید سوال کنیم.

مرد آزادفیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید