امروزه ما با تولیداتی از شرکت های بزرگ مواجه هستیم که عملا در زندگی انسان ضروری نیستند اما با ایجاد یک رغبت خیالی در مصرف کنندگان کالای تجملی را به کالایی ضروری تبدیل میکنند.
رغبت خیالی:نظام سرمایه داری و شرکت های بزرگ کالاهایی را تولید میکنند که عملا افراد جامعه و تقاضاکنندگان به آن نیازی ندارند اما با تولید کالا این حس را در افراد یک جامعه و تقاضاکننده ایجاد میکنند که آن کالا برایشان ضروری و خواستنی است.
مثال:همگی ما با مُد لباس آشنا هستیم؛مد در صدد ایجاد یک رغبت خیالی برای مصرف کننده است،حال کسانی را مشاهده میکنیم که هیچ نیازی به لباس جدید ندارند اما رغبت خیالی ایجاد شده در آن ها باعث میشود که گمان کنند کالای جدید که مُد روز آن را معرفی کرده است برایش ضروری و حیاتی است.
پیش بینی مارکس:مارکس به زیبایی عواقب رغبت خیالی را وصف میکند؛او تا حدودی بحران مالی 2008 را پیش بینی کرده است.
از نقطه ای به بعد سرمایه داران و صاحبان شرکت های بزرگ تولیدات خود و عرضه را بیش از گذشته میکنند تا به سودهای کلان تر و بیشتر دست یابند اما مصرف کننده به علت تکثر کالا و بالارفتن قیمت عرضه دیگر توانایی خرید محصول عرضه کننده را ندارد،در این چرخه حقوق کارگران و کارمندان کمتر میشود و قدرت خرید کالاهای جدید را ندارند و عملا سیستم شکست میخورد.