مرتضی هاشمی
?چند سال پیش با آغاز جنگ سوریه، توماس فریدمن، روزنامهنگار نیویورکتایمز در مقالهای گفت که به صورت روزافزونی دنیا به دو حیطهی جهان نظام یافته و جهان بینظم و آشوب تقسیم میشود؛ یعنی کشورهای برنده در برابر کشورهای بازنده. کشورهای بازنده هم خسارت زیاد انسانی و محیط زیستی پرداخت خواهند کرد. اما کشورهای برنده نه تنها از آن آشوب آسیب چندانی نمیبینند که حتی ممکن است از آن منتفع هم بشوند.
?واقعیت این است که نظم جهانی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود در حال فروپاشی است. بعد از آن جنگ، اروپا چیزی جز تلی از خاک نبود. آلمان و بریتانیا و فرانسه به شدت بمباران شده بودند و ژاپن هم آنطور با بمب اتم تحقیر شده بود. آمریکا به عنوان ابرقدرت جدید تثبیت شد و نظمی را پیرامون خودش تعریف کرد. با فروپاشی شوروی هم آمریکا به اوج قدرتش نزدیک رسید.
?اما الان این نظم در حال فروپاشی است. چین در حال قدرت گرفتن است. روسیه طرح مفصلی برای بازگشت به دوران اوج شوروی روی میز دارد (با دستاندازی به کشورهای همسایه و درگیری محدود با اروپا و آمریکا). قدرتهای منطقهای مثل ایران و عربستان و ترکیه و برزیل و هند هم درگیر تعیین مرزهای تقسیم کار جدید در عرصهی سیاست و اقتصاد و فرهنگ هستند.
?درگیریها در سوریه و عراق و افغانستان و سومالی و اوکراین و غیره را اینطور باید دید. کشورها دارند به دو سر طیف کشورهای نظامیافته و کشورهای بینظم تقسیم میشوند. قرار نیست در آینده وضع این کشورهای دستهی دوم بهتر شود. قدرتهای منطقهای و بین المللی سعی میکنند که بازار این کشورها را به دست بگیرند، متحدان خود را سر کار بیاورند، دسترسیشان به منابع طبیعی کشورهای بینظم را برای مدت بیشتری تضمین کنند و مانند این.
?به همین دلیل، در زمان تعلیق هم زندگی میکنیم. مثل اوایل "صندلیبازی" که در آن همیشه یک صندلی کم است و یک بازیکن زیاد. بازیکنان دارند دور صندلیها میگردند، تا با قطع موسیقی نوبت نشستنشان بشود. این وسط مدام یک نفر شکست میخورد. به قول گرامشی: "دنیای کهن دارد میمیرد و دنیای جدید دارد تقلا میکند تا متولد شود: الان زمانهی هیولاهاست." هیولاهایی مثل ترامپ و راست افراطی اروپایی و نژادپرستهای تندرویی مثل مودی در هند فاجعههایی مثل کمپهای بازپروری میلیونها مسلمان در چین و زندانی کردن کودکان مکزیکی در مرز آمریکا و جنگهای سوریه و عراق و داعش را رقم میزنند.
? نظریاتی مانند "پایان تاریخ" فوکویاما و "برخورد تمدنها"ی هانتینگتون ادبیات نظری فهم آن دنیای کهن و از بین رفته هستند. اما تا به امروز من هنوز صورتبندی نظری برای فهم دنیای در حال تولد را ندیدهام. این مسأله است که روشنفکر و نظریهپردازی سیاسی و جامعهشناس بودن در این زمانه را هیجانانگیز میکند. دنیای جدید چه دنیایی خواهد بود؟
t.me/morteza.h.m کانال تلگرامی تأملات جامعهشناسانه