? مرتضی هاشمی
?️دروغگویی در سیاست فقط یک پدیدهی فردی و اخلاقی نیست. یک بُعد ساختاری و اجتماعی دارد. به همین دلیل هم به صورت موفقیتآمیزی مدام خودش را بازسازی میکند. دروغگویی روی دیگر سکهی شعارزدگی است.
?️وقتی بیحساب و کتاب شعار میدهیم تا کارمان پیش برود یا رای بیاوریم یا ایماژ و تصویر خودمان را در ذهن مردم مدیریت کنیم، یک مشکل عمده پیش میآید. آن هم این است که وقتی توجه مردم را جلب کردیم و رای آوردیم، با واقعیت روبرو خواهیم شد. آن زمان خواهیم دید که تصمیمگیری و مدیریت در کشورهای در حال توسعه دشوارتر از آن چیزی است که در شعارهای سادهمان تصویر میکردیم. آن زمان است که مدیر و مسئول مورد نظر ناخودآگاه سعی خواهد کرد که وضعیت موجود را توجیه کند و از آمار و ارقام تصویری تخیلی از پیشرفت را استخراج کند.
?️بپذیریم که کار در کشوری با این همه تهدید خارجی و این سطح توسعهنیافتگی داخلی دشوار است. سازمانها و نهادها آنقدر محکم و ساختارمند نیستند که خود به خود کارها پیش برود. شایسته سالاری در همهی سطوح وجود ندارد. دچار بحران امید اجتماعی و مشروعیت نهادهای دولتی هستیم. در این میانه قرار نیست یک فرد و یک دولت و یک مسئول معجزه کند. یک قدم رو به جلو برای هر مدیر کافی است. آن قدر شعار و وعده بدهیم که میتوانیم پیش ببریم. همان میزان اصلاح و پیشرفتِ ممکن هم اگر به صورت منسجم دنبال شود و به نتیجه برسد، خودش معجزهای خواهد بود در قد و قوارهی یک مدیر و یک مسئول.
?️نکتهی اصلی این است که در هر انتخابات در چهل سال گذشته، یک نکتهی جدید یاد گرفتهایم. شاید خاطرتان باشد که یک بار برای شورای شهر تهران و برخی شهرهای بزرگ به لیستی از سلبریتیها و ورزشکاران رای دادیم. بعد همهی ما به عنوان مردم و شهروندان یاد گرفتیم که این کار بیهودهای است و نتیجه به خوبی آنچه به نظر میآمد نیست. همین باعث شد که رفتار انتخاباتی مردم در انتخابات بعدی شورای شهر تغییر کند. دیگر نه تنها سلبریتیها رای نیاوردند که حتی دخالتشان در سیاست هم با انتقاد عامهی شهروندان روبرو میشود.
?️شاید الان زمانش باشد که نکتهی دیگری را از تجربیات انتخاباتهای گذشتهمان یاد بگیریم: به سیاستمداران گزافهگو و شعارزده رای ندهیم. همین شعارزدگی و وعدهی بهشت، خودش به جهنم دروغگویی و نپذیرفتن مسئولیت ختم میشود. به کسانی رای بدهیم که واقعبین هستند و به اندازهی تواناییشان وعده میدهند.