مرتضی رویتوند
مرتضی رویتوند
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

نامه سرگشاده به خدا

خدای عزیز سلام. امیدوارم خوب باشید. اگر از احوالات ما خواسته باشید، همان‌طور که در جریان هستید ملال‌هایی زیاد داریم که برخی نگفتنی هستند و برخی گفتنی؛ که از آن گفتنی‌ها هم برخی را نمی‌شود به زبان آورد. منظورم این است که به شما می‌توانم بگویم اما جنبه عمومی که پیدا کند برای من و دبیر این صفحه و سردبیر و مدیرمسئول مشکلات زیادی به وجود می‌آید! پس از آن‌ها گذر می‌کنم.

خدا جان ملالی هست که اگر نگویم خفه می‌شوم. خدا جان همین چند روز اتوبوسی واژگون شد و دو خبرنگار جان باختتند. برای اتوبوسی دیگر هم همین اتفاق افتاد و چند سرباز از دنیا رفتند. بعد از این دو اتفاق زمین و زمان خون گریستند اما مسئولان فقط نگاه کردند و تقصیر را گردن سرنوشت انداختند.

خدای عزیز شما بسیار بسیار حکیم هستید و حتی اگر یک پشه را آفریدید حتما دلیلی داشته‌اید اما وجدانی این‌چنین مسئولان ما را برای چه آفریدید؟ کار مثبت نمی‌کنند که هیچ، وقتی باعث فاجعه می‌شوند به بدترین شکل ممکن فقط نگاه می‌کنند! البته خوب می‌دانم هر آدمی که شما می‌آفرینید حتما دلیلی دارید اما وجدانی به قول اصفهانی‌ها، بیبین کارادا! این‌ها را دیگر چرا آفریدید؟! شاید بگویید این‌ها امتحان الهی هستند اما خدا ما در حد دبیرستان درس خوانده‌ایم و این آزمون‌های شما در حد دکترا!

البته قبول، مسئول خوب هم داریم اما این‌هایی که من می‌گویم، نوبر هستند.

خدا جان اینکه ما در این کشور و منطقه دنیا آمده‌ایم اعتراضی نداریم حتما خواست شما بوده است، دست شما درد نکند. اما چرا این‌چنین مسئولانی نصیب ما کردید؟ حالا کاری که شده است اما می‌شود مثل همیشه در حق ما لطف کنید؟ می‌شود این مسئولان را جمعشان کنید و به یک جزیره دور افتاده ببرید؟ می‌دانم در عرض دو سال آن جزیره هر چه قدر هم آباد باشد به یک مخروبه تبدیل می‌شود اما حداقل ما مردم دو سال از دست این مسئولان نفس راحتی می کشیم!

بار دیگر تاکید می‌کنم مسئول خوب هم داریم اما ما مردم از مسئولان منفعت‌طلب و نامهربان و بی‌تعهد خسته‌ایم!

خدا جان می‌دانم شما بیشتر در کلان ماجراها خودتان مستقیم دخالت می‌کنید و کارهای زمین را به قوانین خودت و آدم‌ها سپرده‌اید اما در این مورد خاص یعنی مسئولان بی‌تعهد خودتان مستقیم وارد عمل شوید. ارسال به جزیره‌ای، تنبیهی، چیزی. سنگ‌کردن آدم‌ها هم گزینه بدی نیست. خودتان یک کاری بکنید. ما از این‌ها خسته‌ایم!

خدا جان من جسارت نمی‌کنم که بخواهم از شما انتقاد کنم. این‌ها یک درد دل دوستانه بود...


مرتضی رویتوند‌

روزنامه ولایت

خدانامهزندگیایران
من؟ کمی نویسنده. کمی روزنامه‌نگار. کارشناس ارشد ادبیات فارسی. کتاب‌هام: «بی‌حوصلگی»، «صندلی شماره هفتصد و پنجاه و پنج»، «زرافه‌بودن یا زرافه‌نبودن؟»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید