نون.کاف شنبه صبح که از خواب برخاست نگاهی به ساعت کرد و با دیدن ساعت هفت صبح با خودش گفت: «واقعا شنبه صبح، بسیار دردناک است» او تلفن همراهش را برداشت و به کمپین «نه به شنبه صبح زود» پیوست.
هنگام خوردن صبحانه با دیدن تکه پنیری تنها برای حمایت از پنیرها به جنبش «حمایت از پنیرها» پیوست. او میخواست برای دفاع از گندمهای کوچولویِ تنها هم کمپینی را دنبال کند اما به این نتیجه رسید که نان را برای صبحانه فردا نیاز دارد.
در هنگام سوارشدن به تاکسی یادش افتاد که همین دیشب به حمایت از گوزنها به کمپینی مهم پیوسته بود. او در همان لحظه عکس پروفایلش را به تصویری از گوزن تغییر داد. او حق داشت. قرنها این گوزنهای طفلی سورتمه بابانوئل را در سرما و گرما جابهجا میکردند و هیچکس متوجه مظلومیت آنها نشده بود.
در تاکسی راننده تاکسی فلشی را برای پخش آهنگ به ضبط ماشینش زد. نون.کاف برآشفت که سرنوشت نوارهای کاست قدیمی چه میشود؟! ناگفته پیداست که کمپین «نوار کاست» را ایجاد کرد.
راننده چندباری ترمز زد. او نمیدانست با همین چند ترمز ساده در صندلی پشتسرش پویش «نه به ترمز» تشکیل شده است.
هنگامی که نون.کاف به دانشگاه رسید بارانی تند میبارید او در همان لحظه هشتگی را منتشر کرد. «بارانهای بیموقع! بس است!»
از پلهها که بالا میرفت پایش به یک پله گیر کرد و همین برای ایجاد کمپین «نه به پله» کافی بود.
در ورودی کلاس عدهای در حال جمعآوری امضا برای حمایت از پنگوئنها بودند. او افسوس خورد که چرا خودش تا حالا به فکر پنگوئنها نبوده است. به هر روی به کمپین پنگوئنهای عاشق پیوست.
تا استاد به کلاس بیاید به کمپینهایی چون «نه به استاد»، «نه به صندلیهای دانشگاه»، «نه به پرندههای قفسی» و نیز به پویش «کاکرو و سوباسا آشتی کنید» پیوست.
ناهار دانشگاه لوبیاپلو بود و طبیعتا او هم نگران لوبیاها. بنابراین هشتک حمایت از لوبیاها را منتشر کرد.
هنگام بازگشتن به خانه از کارزار جمعآوری امضا برای «پایاندادن به استفاده از گاوها در شخمزدن زمینهای کشاورزی» حمایت کرد.
او همچنین میخواست کمپینی برای حمایت از درختهای نارون طراحی کند اما چون گوشی تلفن همراهش خاموش شده بود نتوانست به این مهم نائل شود.
به خانه که رسید به محض روشن کردن گوشیاش متوجه شد توسط دوست فیلمسازش به پویش «نگاتیوهای بیقرار» دعوت شده است؛ او هم بلافاصله عضو آن پویش شد.
دیگر خسته شده بود و حوصله عضویت در کمپین «شامِ سبک»، «دوباره بخندیم»، «دوشنبههای بدون پالتو» و «دایناسورهای همسایه» را نداشت.
چند دقیقه پیش از خواب هم به کمپین «کمی زود بخوابیم» پیوست.
مرتضی رویتوند