منچسترسیتی ، ختافه ، اوساسونا و رایو وایکانو نیز به نماینده من مراجعه کردند ، اما بارسلونا اولین انتخاب ما بود. من فقط می خواهم روی بازی ام تمرکز کنم و ثابت کنم ارزشش را دارم. "
در سن 15 سالگی ، مونیر الحدادی صحبت از تیم های دسته اول اسپانیا ، منچسترسیتی و یکی از بزرگترین باشگاه های تاریخ ، بارسلونا صحبت کرد. او پر از اعتماد به نفس بود ، و چرا نمی شد؟ 32 گل در 29 بازی برای Rayo Majadohonda’s Cadete یک تیم برتر استعدادیابی در اروپا را برای تماشای این نوجوان مراکشی جذب کرده بود.
وی سرانجام برای بارسلونا قرارداد امضا کرد و هیچ نشانی از کاهش سرعت را نشان نداد. برنده شدن در لیگ جوانان یوفا با تیم Juvenil A ، 11 بار گلزنی در ده مسابقه ، سومین گلزن جوان بارسلونا برای اولین بار و نامزد دریافت جایزه پسر طلایی تنها برخی از موفقیت های او بود. آینده برای این عدد کوچک درخشان به نظر می رسید.
شش سال بعد ، او فقط 33 بار برای بارسلونا به میدان رفته بود که در مجموع 5 بار موفق به گلزنی شد. دو فصل قرضی در والنسیا و آلاوس ، بار دیگر با هرکدام از 33 بازی ، چندان مثمر ثمر نبود زیرا او در مجموع 16 گل به ثمر رساند.
اینطور نبود که مونیر فردی باشد که آسیب دیدگی زیادی دیده باشد ، نه این که مشخصات وی به سبک بازی مناسب نباشد و نه اینکه استعداد و اخلاق کاری لازم را نداشته باشد. از آن زمان ، سه مهاجم آینده دار بارسلونا از آکادمی های جوانان بارسلونا ، پابلو مورنو ، آبل رویز و آلخاندرو مارکز ، همه به باشگاه های مختلف نقل مکان کرده اند.
هافبک ها ، مدافعان و وینگرهای جوانی وجود دارند که نزدیک به تثبیت خود در تیم اصلی هستند. برای دروازه بان ها ، کار تیم اصلی معمولاً کمی دیر شروع می شود زیرا ضرورت کمی برای چرخش وجود دارد. اما مهاجمان؟ آنها به میزان قابل توجهی بیشتر از دروازه بان ها به استراحت احتیاج دارند و کارشان هم دیرتر انجام نمی شود.
با وجود این ، چرا اخیراً مهاجمان در شرف به ورود به تیم اصلی را ندیده ایم؟ برای پاسخ به این موضوع ، باید نگاهی به مهاجم ایده آل بارسلونا بیندازیم و به دنبال آن مشکلاتی که برای مهاجمانی مانند مونیر الحدادی و آبل رویز پیش آمده را بررسی کنیم. پس از آن ، راه حل های احتمالی برای این موضوع را موشکافی میکنیم ، و برای نتیجه گیری مقاله ، از نظر برخی مطلعین در مورد آکادمی La Masia استفاده میکنیم.
اخیراً بارسلونا با چندین مهاجم از جمله ارلینگ هالند ، سرخیو آگوئرو و هری کین در ارتباط بوده است. از این تعداد ، سرخیو آگوئرو بیشتر از همه به شماره 9 ایده آل بارسلونا شباهت دارد. مرکز ثقل کم ، تغییر جهت سریع و قدرت شگفت انگیز شلیک با کمی عقب بردن قلب خط دفاع حریف همه ویژگی هایی است که مناسب بازی موقعیتساز است. با این وجود بازیکنانی مانند هالند یا کین وجود خواهند داشت که کیفیت مطلق آنها موفقیت در هر باشگاهی است که بازی می کنند.
برای درک آنچه از شماره 9 در بارسلونا انتظار می رود ، با کمال تعجب نباید چیزی بیشتر از تیم B را جستجو کنیم. جرارد فرناندز ، ملقب به 'Peque' ، نوجوان 18 ساله ای است که در تیم بارسلونا B گارسیا پیمینتا بازی می کند. آنچه بیش از همه برجسته است ، میزان تلاش وی برای در موقعیت قرارگرفتن، اغلب اوقات هم برای ایجاد موقعیت برتری عددی، به عقب برگشتن است. به طور کلی بازی تیمی او بسیار عالی است. این چیزی است که یک مهاجم بارسلونا باید داشته باشد. تیمی که بازی موقعیتی را تمرین میکند ، به دنبال این است که بازیکنان خود را از طریق حریف بازی کنند تا اینکه از این طریق ، سانترهای زیادی داشته باشند یا حمله به ضد حمله را انجام دهند.
قرار گرفتن در موقعیت های مناسب و اجرای دویدن مناسب تفاوت را ایجاد می کند. در سیستم مبتنی بر ضد حمله یا استفاده از یک مرد هدف ، جنبه فیزیکی بازیکن تفاوت زیادی ایجاد می کند. در تیمی مانند بارسلونا ، موقعیتسازی و خواندن بازی حرف اول را می زند.
بالینی بودن به طور طبیعی برای مهاجمان بسیار مهم است. همچنین یکی از سخت ترین جنبه هاست. برای یک مهاجم ، صرف نظر از مشخصات بازیکن ، به طور منظم گلزنی ضروری است. سرانجام ، یکی از عوامل تعیین کننده برای یک مهاجم ، شیمی. چند مثال بهتر از لوئیز سوارز برای بحث در این مورد وجود دارد. ارتباط تله پاتیک او با لیونل مسی کشنده بود. در اواخر دوران حضورش در بارسلونا ، توانایی های گلزنی او ، از جمله پایان بالینی قبلی او ، تا حدی رو به زوال بود ، حداقل. شیمی ، با این حال ، هنوز هم وجود دارد. این فاکتور به ویژه در تیمهایی مانند بارسلونا تعیین کننده است ، جایی که زمان بندی ، موقعیت یابی و ارتباطات به خوبی باعث حمله مهاجمان می شود.
منیر ال حدادی یک بار در دهه آینده به مهاجم بارسلونا فکر می کرد و باشگاه را تحت تأثیر قرار داد و هیچ تأثیری نداشت. او در بارسلونا B بیش از یک گل در هر 90 گل می زد ، اما حتی نمی توانست همان گل را برای تیم اصلی تکرار کند. انتظار از او برای گرفتن امتیاز با همان سرعت غیرواقعی است. میزان گلزنی او نه تنها نصف شد ، بلکه او نتوانست همان گل بالینی را تکرار کند.
ابل رویز در مقطعی پسران تیم جوانان اسپانیا بود. او کاپیتان بود ، مرتباً گل می زد ، در ساخت و ساز و پیوندهای نمایش فوق العاده بود. برای بارسلونا اما او قادر به تکرار فرم گلزنی نبود. تیم های ملی جوانان اسپانیا ، اگرچه مبتنی بر بازی موقعیتی هستند ، اما به ندرت در بازی ابل رویز به عنوان یک مرد هدف اغلب تردید می کنند.
اما چرا این مهاجمان در سیستمی که از کودکی برای بازی در آن آموزش دیده بودند نتوانستند به خوبی عمل کنند؟
متأسفانه ، ما به تمرینات بارسلونا یا آنچه که آنها دقیقاً به مهاجمان حمله می کنند دسترسی نداریم. حداقل نه در زیر دو تمرین از کتاب راهنمای آموزشی 2005 که توسط Barcelona’s Juvenil A. استفاده شده است و توسط الکس گارسیا محترم تنظیم شده است ، مشاهدات زیادی در مورد این تمرینات وجود دارد که می تواند اطلاعات بیشتری به ما بدهد.
در این تمرین ، 'ejercicio de tiro' ، به معنی تمرین شوت ، خطوط قرمز حرکت بدون توپ را نشان می دهد. بازیکن باید پشت دروازه بدود ، به دایره سبز سمت چپ بدود ، توپ را پاس دهد ، بدود ، دوباره آن را برداشته و مستقیماً شلیک کند ، و در دومین ضربه و ضربه مستقیم به تیر دیگر شلیک شود از آن طرف دروازه در تکرار سوم. کاری که این تمرین انجام می دهد تأکید بر عبور سریع و شلیک با حداقل لمس است.
این روش از طریق راهنما انتخاب شده است زیرا شامل عواملی است که اکثریت قریب به اتفاق تمرینات این کتابچه آموزشی انجام می دهند. در نتیجه ، بازی پیوندی عالی و شلیک سریع مشاهده شده در تعداد نه لامسیا منطقی است. هنگام عکسبرداری با اولین یا دومین لمس ، باید وضعیت بدن را در نظر گرفت و در نتیجه تعادل آنها را بهبود بخشید.
با رسیدن به مثال دوم ، ما تمرینی داریم که عنوان آن "تیراندازی سریع در جفت" است. از آنجا که این دو بازیکن در یک زمان هیچ وابستگی متقابل ندارند ، ما فقط یکی از مسیرهای بازیکنان را بررسی خواهیم کرد. اساساً ، در این تمرین ، بازیکن توپ را پاس می کند ، بدون توپ از طریق یک مدار کوچک که بر حرکت سریع و حرکت سریع پهلو و قبل از یک و دو سریع تأکید دارد ، می دود و سپس شوت می کند. باز هم ، این تمرین بر چابکی ، تعادل ، بازی ترکیبی و تیراندازی با حداقل لمس تمرکز دارد.
همانطور که از هر دو تمرین مشاهده کردیم ، تمرکز روشنی در جنبه های خاص در لاماسیا وجود دارد. مسلم است ، ما تصویر کاملی نداریم ، اما به ما امکان می دهد تا با داده های بیشتری که در اختیار داریم ، ادامه دهیم.
با نگاهی به این تمرینات ، دلیل کم موفقیت مهاجمان لاماسیا در سطح تیم اصلی می تواند داده شود. این تمرینات تا حدی ایده آل هستند. این بدان معنی است که آنها تصور می کنند بازی موقعیتی ایده آل در تمرینات در زمین تکرار می شود. این اساساً نحوه کار آموزش است ، درست است ، اما انواع مخالفت های بارسلونا متفاوت است.
هر بازیکن باید با توجه به مخالفت سازگار شود ، نه تنها مهاجمان. با این حال ، اعتصاب کنندگان بسیار سخت تر است. این همان چیزی است که بازیکنانی مانند لوئیز سوارز را بسیار خاص می کند. پایان دادن و موقعیت او در محوطه جریمه چشمگیر بود ، اما در صورت لزوم ، او می تواند به تنهایی دریبل بزند و تفاوت ایجاد کند.
با توجه به هابیل رویز و مونیر الحدادی ، عدم مستقیم بودن آنها در 1v1s می تواند مانع عمده ای باشد. این امر منجر به خفگی آنها در مقابل دروازه می شود. وقتی این اتفاق برای بسیاری از مسابقات رخ می دهد ، از دست دادن اعتماد به نفس بسیار زیاد است و منجر به از دست رفتن موقعیت های زیادی می شود. این چرخه تکرار شونده منجر به زوال بازی کلی می شود.
ممکن است تعجب کند که چرا این مشکلی است که معمولاً در بارسلونا دیده می شود و در سایر باشگاه ها نیست. تا حدی ، اعتصاب کنندگان ممکن است موقعیتی باشند که در واقع بدن تفاوت زیادی ایجاد کند. استدلال بدنی همیشه در بارسلونا وجود دارد ، خصوصاً وقتی صحبت از بازیکنانی مثل ریکی پوئیگ می شود. چیزی که اکثر مردم نمی توانند آن را در نظر بگیرند ، میزان کمک به بدن کوچک به بازیکن است. اما برای اعتصاب کنندگان به نظر می رسد که معایب یک هیکل کوچک بسیار بیشتر از مزایای آن است.
این بدان معنا نیست که بازیکنان با هیکل خوب باید در اولویت قرار بگیرند. این فقط به این معنی است که شماره نه جایی است که بارسلونا مجبور است کمی نسبت به سایر موقعیت ها از سبک بازی ایده آل دور شود. به طور خلاصه ، اگر بازی موقعیتی تیم عالی باشد ، تعداد نه نفر تولید شده در لاماسیا بسیار خوب عمل می کنند. در مواردی که تیم بازیکنان مستعد فنی داشته باشد ، اما سطح بازی مورد نیاز هنوز حاصل نشده است ، احتمال تأثیرگذاری مهاجم با داشتن بدنی بهتر و اگر او قادر به تبدیل انواع شانس ها باشد ، بهتر است کسی مثل ارلینگ هالند.
ما از سه Culé پرسیدیم که در آنچه فلسفه بارسلونا مستلزم تبحر کامل است و به طور منظم تیم های جوانان بارسلونا را تماشا می کنند ، نظر خود را در این مورد دارند.
از آنها پرسیده شد که آیا نیازی به تغییر نمونه اولیه شماره 9 بارسلونا برای مطابقت با فضای فعلی فوتبال است و چگونه میزان موفقیت بازیکنانی که به تیم اصلی نفوذ می کنند را افزایش می دهند؟
"احتمالاً ، این فقط چیزی در روش است که به اعتصاب کنندگان امتیاز نهایی برای بالاترین و بالاترین سطح را نمی دهد ، که البته شرم آور است. صادقانه بگویم ، من واقعاً نمی دانم چگونه می توان میزان موفقیت را افزایش داد. "
نوید در ادامه این واقعیت را بیان کرد که به نظر می رسد مهاجمان در تیم های جوانان عملکرد خوبی دارند اما در تیم اصلی عملکردی ندارند. وی که در مورد تغییر یا عدم تغییر نمونه اولیه مطمئن نبود ، وی معتقد بود که به احتمال زیاد بازیکنانی را می بینیم که به عنوان 9s دروغ مانند Ansu Fati و مسی به تیم اصلی نفوذ می کنند.
"یکی از راه حل های ممکن می تواند فروش آنها با بندهای بازپرداخت خیلی زود باشد. شاید سطح Juvenil A یا سطح B بارسلونا برای جلوگیری از رکود که اغلب در سطح بارسا B دیده می شود. "
"من فکر می کنم که ما باید از بهترین مهاجمان آگاهی بیشتری داشته باشیم و به محض اینکه آنها در بارسلونا B با مشکل روبرو هستند ، آنها را با یک بند بازخرید بفروشیم. معمولاً ، به نظر می رسد که آنها در آنجا به نقشی تازه نیاز دارند و می توانند از آنجا پیشرفت کنند. "
"مونیر ، نه تنها در لاماسیا بلکه در بارسا بی عالی بود. اما در عین حال ، شما به عنوان یک مهاجم به قوام نیاز دارید."
"این یک سوال پیچیده است. من فکر می کنم گلزنی به عنوان یک جوان به دلیل برتری بارسا نسبتاً آسان است ، اما هنگامی که آنها به فوتبال حرفه ای می روند ، مانند Segunda B ، فاکتورهای زیادی وجود دارد که یک مهاجم باید کارهای زیادی انجام دهد: ریزش عمیق ، ثابت کردن مرکز پشت ، همچنین گل می زند. و کسانی که گل به ثمر رسانده اند سخت تر می توانند ثبات گلزنی را پیدا کنند.
انگشتانم را با پکه ضربدری نگه می دارم ، او برای من مهاجم ایده آل است. اما تغییر مدل برای یک موقعیت دشوار است ، من نمی دانم از این لحاظ چه کاری می توان انجام داد. "
"با نگاه به مهاجمین میانی برتر در سطح جهان - هالند ، لواندوفسکی ، بنزما ، لوکاکو ، لاوتارو ، وردی ، جرارد مورنو ، کین - تصور کسی که مشخصات وی از لا ماسیا باشد از نظر من دشوار است. کسی مانند بنزما ، کین ، یا شاید ایساک ، با حس موقعیتی و توانایی اتصال ، احتمالاً نزدیکترین مهاجم برتر به یک ایده آل بارسا 9 است ، اما این افراد بسیار نادر هستند که چگونه این مهارت ها را با مهارت استثنایی در ترکیب کنند مناطق سنتی شکار غیرقانونی. "
"بنابراین ، بله ، من می گویم ، به خصوص وقتی مسی از کنار زمین دور می شود و سهم زیادی از گلها را با خود می برد ، به نظر می رسد شروع یک سبک متفاوت 9 برای لاماسیا مفید باشد."
"شما نمی توانید فقط بگویید که ما باید Halaands یا Isaks تولید کنیم زیرا این افراد فوق العاده منحصر به فرد و کمیاب هستند ، اما من حدس می زنم آنها می توانند به عنوان یک الگو عمل کنند. شاید ما در طول توسعه بازیکن بیشتر به جنبه های غیرقانونی متمرکز شویم ، به آنها یاد بدهیم که از پشت سر بدوند (مانند امضای هالاند در سمت چپ محوطه جریمه اجرا شود) و بیشتر کار کنیم تا بازیکنان را با مشخصات فیزیکی منحصر به فرد شناسایی کنیم (مخلوط طول Isak اما همچنین چابکی ، حتی مخلوطی از عضلات سوارز و عضله با سرعت خوب) و همچنین صبر بیشتری نسبت به آنها دارد. "
منبع انتشار : Bleacher Report