قبلا گفتیم که ما نمی توانیم فکر نکنیم و مدام در حال فکر کردن هستیم. حال که میدانیم مدام در حال فکر کردن هستیم پس میدانیم که مدام در حال آفرینش هستیم. یعنی ما همشه با افکار خود زندگی و حوادث زندگی خود را می آفرینیم. پس همیشه در ذهن ما یک فکر وجود دارد زیرا این ماهیت ذهن است و بدون تفکر امکان پذیر نیست؛ اگر ما درباره ی یک امری فکر کنیم و آن حوادث ما را به فکر کردن وا داشته است و تا اتفاق دیگری بر سر راهمان قرار نگیرد؛ جهت فکر ما تغییر نخواهد کرد و به مسیر خود ادامه خواهد داد. به همین دلیل است که بازداشتن ذهن از افکار منفی کار سختی است و تفکر مفی تنها یک عادت بد ذهنی است که از کودکی شکل می گیرد. در این مقاله همانطور که از نام ان مشخص است می خواهیم مقدمه ای داشته باشیم بر اینکه چگونه قدرت ذهن خود را افزایش دهیم؟
چاره کار شما استفاده از اصل جانشینی است؛ اینکه دست از تفکر منفی خود بردارید و به آن بگویید که برود؛ امکان این کار نیست. در عوض باید از قدرت اختیار خود استفاده کنید و تفکر خود را تغییر دهید؛ مثلا بر روی یک اتفاق مثبت متمرکز شوید. مثلا اگر به شما بگویند که به برج ایفل فکر نکن شما تنها چیزی که به فکرتان خطور می کند تصویر برج ایفل است حال اگر به شما بگویند فکر نکن آن را دور بیانداز امکان ندارد اما اگر بگویند اکنون به بستنی توت فرنگی فکر کن سریع تفکر توت فرنگی جایگزین تفکر برج ایفل خواهد شد. در واقع با این کار یک فکر را با اختیار خود با فکر دیگری جایگزین می کنیم. ما میخواهیم چگونه قدرت ذهن خود را افزایش دهیم؟ را یاد بگیریم و همین امر کار زیادی می خواهد اما نگران نباشید ما با تمرینات مداو م و اصولی که به شما ارائه می دهیم می توانید قدرت ذهن خود را افزایش دهید.
جایگزین کردن هم یکی دیگر از قوانینی است که به روش کاملا علمی به ما می گوید روش مقابله با هر شرایط منفی جایگزین کردن یک الگوی فکری به جای قبلی است. چنانچه این اصل را یاد بگیرید می توانید بر تمامی افکار منفی خود فائق آمده و پیروز شوید.
بسیاری از تفکرات این قانون می گوید ما باید معادل هایی در ذهن خود داشته باشیم و تمایل به تجربه آن ها در ذهن ناهوشیار و یا نیمه هوشیار خود داشته باشیم. به عبارت دیگر، تا ما نسبت به خوشبختی آگاهی نداشته باشیم؛ نمی توانیم آن را تجربه کنیم. این قانون به ما می گوید در واقع تمامی تجربیات خارجی ما در حقیقت معادل وضعیت های روانی و یا خودآگاهی ما هستند. به عبارت دیگر برای این قانون می توانیم بگوییم که ” هر اندیشه ای واقعیتی مشابه خود به بار می آورد.” مثلا کسی که اندیشه ی خوشبختی دارد؛ خوشبخت است. کسی که تفکر سلامتی و تندرستی دارد؛ سلامت و تندرست است.
شما به راحتی با استفاده از تکینک های ذهنی می توانید بر روی ذهن ناهوشیار خود مسلط شده و آن را در جهتی که می خواهید در اثر تکرار مداوم تغییر دهید. پس از تثبیت این قوانین ذهن به صورت کاملا ناخودآگاه افکار جدیدی را تجربه می کند و می تواند به خوبی ذنیای بیرون را نیز تغییر دهد و با الگوهای جدید و مثبتی که ساخته است همسو شود.
شاید بتوان گفت که شکر نعمت می تواند نوعی تصدیق ذهنی برای داشته های ما باشد. زیرا ما از طریق تصدیق ذهنی اذعان می کنیم که معادل آن چیز خاص در ناخودآگاه ما بوده است اما ظهور نکرده است؛ و این نوع نگرش نسبت به یک نعمت خاص؛ نشان دهنده درک روشنی از قانون بعدی است.
در این قانون یاد می گیریم که هیچ تفاوتی بین علت و معلول وجود ندارد. یعنی اگر ما فرایند زمان را که مشترک بین تمامی پدیده ها است را حذف کنیم می بینیم که علت و معلول یکی هستند. اگر یادتان باشد در مقالات قبل خواندیم که از بذر توت فرنگی توت فرنگی حاصل می آید و ما از نگاه کردن به توت فرنگی می فهمیم که بذر آن توت فرنگی بوده است.
پس از روی معلول به علت پی می بردیم و تنها چیزی که این دو را از هم متفاوت می کند عامل زمان است. یعنی از آنجا که افکار ما اتفاقات و اشیاء را متجلی می کنند و علت آن ها هستند پس اشیاء هم می توانند افکار ما را ایجاد کنند. این امر یعنی ما از ماهیت معلول پی به ماهیت علت می بریم. پس اگر افکار ما منظم و هماهنگ و خوب باشند حتما اتفاقات و حوادث و اشیاء متجلی از آن نیز هماهنگ و خوب هستند و ما با دیدن اشیاء و اتفاقات خوب و هماهنگ می توانیم پی ببریم که یک فرد که برایش اتفاقات خوب و هماهنگ می افتد فکر و ذهن هماهنگ و خوبی دارد.
اگر مقالات قبلی ما را در رابطه با قوانین ذهنی خوانده باشید؛ کاملا به روش علمی و نحوه ی عملکرد و ساختار ذهن پی برده اید؛ اما نکته ی بسیار مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که تنها آگاهی از یک قانون آن را کاربردی نمی کند. بلکه اول خواست شما برای به کار بستن آن ها شرط است و سپس اینکه چگونه به کار بستن آن ها جهت رسیدن به هر آنچه که می خواهید؛ نیز بسیار مهم است.
در مقالات بعدی ما به صورت گام به گام و متوالی به شما نحوه ی به کار بستن این قوانین ذهنی را خواهیم گفت. و به شما خواهیم گفت که به صورت عملی و با چند تمرین ساده چگونه قدرت ذهن خود را افزایش دهیم؟
شناخت اولیه این قوانین می تواند درک شما و ضرورت به کارگیری آن ها را برای شما کاملا مشخص کند؛ و به این ترتیب قوانینی که تا پیش از این – بدون اینکه ما بدانیم چرا- دست و پای ما را بسته و ما و افکار ما را به اسارت گرفته بودند؛ تبدیل به کلید آزادی و رهایی ما خواهند شد؛ زیرا اکنون دیگر از نحوه ی کارکرد ذهن خود آگاهی داریم.
