546ـ Pسَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍO. (1/معارج)
An asker asked for a punishment bound to befall (1)
تقاضا كنندهاى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! (1/معارج)
547ـ Pلِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌO. (2/معارج)
which none can avert from the faithless (2)
اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمىتواند آن را دفع كند، (2/معارج)
548ـ الانتقام الفوري لإنكار الولاية علي (عليه السلام): يقتبس من الإمام الصادق (ع) أن "بعد أن عين رسول الله النبي علي (ع) إلي الخلافة في يوم غدير خم و عنه، قال: من أنا حاكمه، فإن علي حاكمه". تم نشر الخبر في المدن. يوما ما شخص ما يسمي "نعمان بن حارث فهري" جاء إلي النبي و قال لقد أمرتنا في وحدانية الله و أنت الرسول، اشهد، نحن نشهد، ثم أمرت بالجهاد والحج والصيام والصلاة والزكاة، قبلنا هذه. لكنك لم تكن راضيا عن هذه حتي تقوم بتعين هذا الشاب (علي) كخليفة لك و قلت أن كل من أنا الحاكمة، فإن علی حاكمة. (أنا سيدي، علي مولاي). هل هو من كلماتك الخاصة أم من الله قال النبي صلی الله عليه و آله: أقسم با الله أنه لا اله إلا هو، هذا من الله. بدوره علي نعمان؛ بينما يقول: الله إذا كان هذا صحيحاً من جانبك، حجر من السماء امطرت علينا. و من هذا نزل حجر من السماء هبطت علي رأسه و قتلها و كشفت هذه الآيات.
548- Immediate retribution for denying Vilayat Ali (AS): It is quoted from Imam Sadiq (as) that “ After the Apostle of God appointed majesty Ali (as) on the day of Ghadir Khomeh to the caliphate and about him he said, “ whoever I am his Lord, Ali is his Lord “. The news was spread in the cities. One day a person named “ Noaaman ibn Harith Fahri “ came to the prophet and said: You have commanded us in the oneness of God and you’re the messenger, testify, we testify. Then you ordered jihad and Hajj, fasting and prayers, and zakat, we accepted these. But you weren't satisfied with these until you appointed this young man (Ali) as your successor and you said that whoever I am his Lord, Ali is his Lord. is it from your own words or God? The prophet (PBUH) said: I swear to God that there is no God but He, this is from God. Turn on Naaman; while saying: God, if this is true from your side, a stone from the sky rained down on us. It was here that a stone came down from the sky it landed on his head and killed him and these verses were revealed. “
548ـ عذابی فوری برای منکر ولایت علی (ع): از امام صادق (ع) نقل شده است که «پس از آن که رسول خدا، حضرت علی (ع) را در روز غدیر خم به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت که «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». این خبر در شهرها منتشر شد. روزی شخصی به نام «نعمان ابن حارث فهری» نزد پیامبر آمد و گفت: تو به ما دستور دادی به یگانگی خدا واین که تو فرستاده او هستی، شهادت دهیم، ما هم شهادت دادیم. سپس به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دستور دادی، ما اینها را نیز پذیرفتیم. اما با اینها راضی نشدی تا این که این جوان (علی) را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی که هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. آیا این سخنی است از ناحیه خودت یا از سوی خدا؟ پیامبر (ص) فرمود: قسم به خدائی که جز او معبودی نیست، این از ناحیه خدا ست. نعمان روی برگردانید؛ در حالی که میگفت: خداوندا اگر این سخن حقی است از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران. اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات نازل گشت».
549ـ Pفَأَمَّا مَنْ طَغَىO. (37/نازعات)
as for him who was rebellious. (37)
امّا آن كسى كه طغيان كرده، (37/نازعات)
550ـ Pوَ آثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَاO. (38/نازعات)
and preferred the life of this world, (38)
و زندگى دنيا را مقدّم داشته، (38 / نازعات)
551ـ العلاقة بين التمرد والعلمانية: هذه الآيات تحدد مبادئ السعادة البشرية والأشرار بطريقة لطيفة و تستحقها، و سعادته هي معرفة نتيجة الخوف من الله و ترك الهواء النفس (الأنانية) و كذلك مقتطف من كل تعاليم الأنبياء والقديسين هو هذا فقط و ليس اكثر. الأنانية التي تغطي علي الحكمة، يزين الأعمال القبيحة في عيون الإنسان والشعور بالاعتراف هو اعظم نعمة الله والامتياز البشري للحيوان، يأخذها منه و يحصل علي مشغول بنفسه. يقول الإمام باقر (ع): " الجنة مغطاة بطيات داخلية من المحن والمصائب والصبر والتحلي بالصبر. أي شخص يتسامح مع الانزعاج في العالم يذهب إلي الجنة. الجحيم ملفوفة في الضحك والشهوة و من أطلق نفسه ضد هذه الملذات والعواطف المجانية، يذهب إلي النار. " يقول الإمام صادق (ع): " الافراج عن أنفاسك مع نزدة الخاص بك؛ لأن هواء التنفس يسبب الموت. لتحرير نفسه ضد هويء إنه الم و للحفاظ عليه من اهواءه، إنه دواء. " ليس فقط الجحيم في الآخرة، إنه ذرية الوثنية، الجحيم المحترق في العالم مثل انعدام الأمن والاضطراب والحروب و سفك الدماء، الجدل هو أيضاً سبب ذلك.
551- The relationship between rebellion and secularism: These verses outline the principles of human happiness and wickedness with a nice manner and merited, and his happiness is knowing the result of fearing God and leave selfishness and so is the extract of all teaching of the prophets and saints is only this and no more. Selfishness covering on the wisdom, it decorates ugly deeds in the eyes of man and the sense of recognition that God’s greatest blessing and is the human privilege of the animal, he takes it from him and gets busy by himself. Imam Baqir (as) says: “ paradise is covered in the inner fold of adversities and hardships and patience and to be patient. Anyone who tolerates the discomfort in the world goes into heaven. Hell wrapped in pleasures and lust and whoever releases himself against these free pleasures and passions, it goes into the fire, “ Imam Sadeq (as) says “ “ Release your soul with its whim; Because the whim causes death. To free oneself against the lust it’s pain and to keep it from its whims, it’s medicine, “ Not only hell in the hereafter, he is the offspring of heathenism, the burning hell of the world like insecurity, disorder, wars, and bloodshed, the controversy is also caused by it.
551ـ رابطه طغیان و دنیا پرستی: این آیات، اصول سعادت و شقاوت انسان را به نحو زیبا و شایسته ای ترسیم کرده، شقاوت انسان را نتیجه طغیان و دنیاپرستی، و سعادت او را ثمره خوف از خدا و ترک هوای نفس دانسته است و عصاره تمام تعلیمات انبیاء و اولیاء نیز همین است و بس. هوی پرستی، پرده ای بر عقل می کشد، اعمال زشت را در نظر آدمی تزیین میکند و حس تشخیص را که بزرگترین نعمت خدا و امتیاز انسان از حیوان است، از او میگیرد و آدمی را به خود مشغول میکند. امام باقر (ع) میفرماید: «بهشت در لا به لای نا ملایمات و سختیها و صبر و شکیبائی پوشیده شده است. هر کس در برابر ناراحتیها در دنیا شکیبائی کند، داخل بهشت میشود. دوزخ در لا به لای لذات و شهوات پیچیده شده و هر کس نفس خویش را در برابر این لذات و شهوات آزاد بگذارد، داخل آتش میشود». امام صادق (ع) میفرماید: «نفس را با هوی و هوسش رها کن؛ چرا که هوای نفس سبب مرگ میشود. آزاد گذاردن نفس در برابر هوی ها، درد آن است و باز داشتن آن از هوی و هوسهایش، دوای آن». نه تنها جهنم آخرت،زائیده هوی پرستی است،جهنم های سوزان دنیا همچون ناامنی ها،بی نظمی ها،جنگها و خونریزیها، جدالها و کینه توزیها هم ناشی از آن است.
552ـ Pکَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا يَکْسِبُونَO. (14/مطففین)
No indeed! Rather their hearts have been sullied by what they have been earning. (14)
چنين نيست كه آنها مى پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است! (14 / مطففین)
553ـ الخطيئة؛ صدأ القلب: هذه الآية والعديد من آيات القرآن، إنه يدل علي حقيقة أن الخطيئة تغميق القلب. نعم، هذا هو أسوأ تأثير الخطيئة لا يدمر نور العلم والشعور بالاعتراف و يحول القلب إلي مستنقع كريه الرائحة. و مع ذلك، فإن الرجل لا يتعرف علي الطريق و هو يرتكب أخطاء غريبة تدهش الجميع. في رواية من النبي صلی الله عليه و آله نقرأ: " عندما يخطئ الخادم، توجد بقعة مظلمة في قلبه. إذا تاب و ينتكر للخطيئة و يغفر، قلبها مصقول و إذا عاد إلي الخطيئة، ظلامها يتزايد لدمج كل قلبه. هذا هو الصدأ المذكور في هذه الآية. " هذا أيضاً يستحق الاهتمام هذا الرجل يستمر بالخطيئة إنه يغرق من لحظة إلي أخري في ظلمة روحية أعمق و يأتي إلي المكان الذي الخطايا، انها تبدو جيدة عليه و إحياناً يفخرالمرء بخطايا هم. في هذه المرحلة، طرق العودة إليه مغلقة و هذا الخطر هو الأسوأ للإنسان. نقرأ في الحديث الإمام صادق (ع): " قال والدي: " لا شيء أسوأ من الخطيئة سوف تفسدالقلب. القلب يتأثر بالخطيئة واخطيئة تؤثر عليها تدريجياً لتصبح مهيمنة. في هذا الوقت، سيتم قلب القلب رأساً علي عقب و وضعه فوقه. " من الواضح أن هذا يعني قلباً رأساً علي عقب، يجري التحول هو إيجاد شعور بالاعتراف بالإنسان، بقدر ما هو مع الخطيئة القبيح يري الجمال والاعمال الطيبة والقبيحة (سوف نري القبيح للجمال والإجراءات الجيدة لسوء).
553- Sin; The rust of the heart: This verse and many verses of the Qur’an, shows the fact that sin darkens the heart. Yes, this is the worst sin that destroys the light of science and sense of recognition and it turns the heart into a stinking swamp. However, man does not recognize the way and he makes strange mistakes that amaze everyone. In a narration from the prophet (pbuh) we read: “ When the servant sins, a dark spot is found in his heart. If he repents and renounces sin and forgives, his (her) heart is polished and if he returns to sin, its darkness is increasing to merge all his heart this is rust that is mentioned in this verse. “ This also deserves attention that man continues with sin, he is plunging from moment to moment deeper spiritual darkness and it comes to the place where sins, it looks good on him and sometimes one is proud of their sins. At this point, the ways to return to him are closed and this danger is worst possible for a human being. We read in the hadith of Imam Sadiq (as): “ My father said: “ Nothing worse than sin will corrupt the heart. The heart is affected by sin and sin gradually affects it to become dominant. At this time, the heart will be turned upside down and placed above it. “That means upside-down heart, being transformed is finding a sense of recognition of human being, as close as being sin will see ugly to beauty and the good actions to bad.
553ـ گناه؛ زنگار دل: این آیه و آیات بسیاری از قرآن، گویای این حقیقت است که گناه، دل را تاریک میکند. آری، این بدترین اثر گناه است که نور علم و حس تشخیص را از میان می برد و قلب را به باتلاق متعفنی مبدل میکند. در این حال، انسان راه و چاه را تشخیص نمیدهد و مرتکب اشتباهات عجیبی میگردد که همه را حیران میکند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم: «هنگامی که بنده گناه میکند نقطه سیاهی در قلب او پیدا میشود. اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار کند، قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه برگردد، سیاهی آن افزون میشود تا تمام قلبش را فرا میگیرد. این همان زنگاری است که در این آیه بدان اشاره شده است». این نکته نیز سزاوار توجه است که انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه در تاریکی روحی بیشتری فرو میرود و به جائی میرسد که گناهان، به صورت حسنات در نظرش جلوه میکند و گاه آدمی به گناهانش افتخار میکند. در این مرحله، راههای بازگشت به روی او بسته میشود و این خطرناکترین حالت ممکن برای یک انسان است. در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم: پدرم فرمود: «چیزی بدتر از گناه قلب را فاسد نمیکند. قلب تحت تأثیر گناه واقع میشود و گناه به تدریج در آن اثر میگذارد تا بر آن غالب گردد.در این هنگام،قلب وارونه میشودوبالای آن پائین قرارمیگیرد». بدیهی است که منظور از وارونه شدن قلب، دگرگون شدن حس تشخیص آدمی است؛ تا انجا که بر اثر انس با گناه زشتیها را زیبائی و اعمال حسنه و زیبا را زشت میبینند و این خطرناکترین مرحله است.