در ژاپن، یکی از شهربازیها فضایی را فراهم کرده که کارمندانِ دورکار بتوانند در فضایی شادتر کار کنند. برای مثال هر کابین از چرخ و فلک را به اتاق کار تبدیل کرده. این موضوع باعث شد تا دوباره به یاد افسانههای مختلف در مورد استارتاپ و محیط کار کسبوکارهای استارتاپی و تکنولوژی بیفتیم. کافیست تا اینستاگرام یکی از استارتاپها یا شتابدهندهها را دنبال کنید تا با انواع و اقسام محیطهای شادِ کاری آشنا شوید. حالا سوالی که پیش میآید این است که آیا جذابیتِ محیط کار، در رشد استارتاپها تاثیر دارد؟
خبری از غولهای تکنولوژی نیست!
موسسه گلسدور، هرساله بهترین محیطهای کار در شرکتهای جهان را بر اساس نظر کارمندان رتبهبندی میکند. در رتبهبندی سال 2020، در بین ده شرکت برتر، خبری از غولهای تکنولوژی نبود. گوگل، بهترین رتبه را داشت و در مقام یازدهم بود. مایکروسافت در رتبه 21 و فیسبوک در رتبه 23 و اپل در رتبه 84 قرار داشتند. آمازون کجاست؟ آمازون به طور کل از چرخه رقابت خارج شده! برای دوازدهمین سال متوالی نام این غول در لیست نیست زیرا همیشه برای محیط کاری نامناسب، فشار کاری، عدم رعایت ایمنی برای کارکنان و به تازگی عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی، به عنوان محیط کاری کاملا نامناسب شناخته شده.
سالهای گذشته این رتبهبندی بسیار متفاوت بود. همیشه گوگل یا فیسبوک در رتبه یک بودند. به ویژه قانون 80-20 در گوگل، که به کارمندان اجازه میداد بیست درصد از زمان کاری خودشان را صرف پروژههای شخصی کنند. طرحی که خیلی زود لغو شد، اما افسانههایش هنوز در بین طرفداران فضای استارتاپی مانده. البته این مورد تنها افسانه در مورد محیط کار غولهای تکنولوژی نیست. کافیست درباره محیط کار این شرکتها در گوگل جستجو کنید. تعداد زیادی عکس از دیوارهایی با رنگهای روشنِ زرد و سبز، صندلیهای بادی و تشکچههای رنگارنگ، عکسهایی از کارمندان که به هوا پریدهاند و نافشان دیده میشود، غذاها و خوراکیهای رنگارنگ و محیطی پر از گل و درختچه میبینید. اما هیچکدام از اینها باعث نشد تا کارمندان این شرکتها رضایت شغلی بالایی که دارند ثابت بماند و به تدریج امتیاز کمتری به این شرکتها داده شد. ظاهرا کارمندان سیلیکونولی، قلب تپنده استارتاپهای جهان هم فهمیدهاند که هیچکدام از این ظوهر رضایت شغلی نمیآورد!
افسانه هاباسپات
در رتبهبندی بهترین محیطهای کار در سال 2020، بهترین شرکت جهان هاباسپات (HubSpot) بود. استارتاپی در زمینه ارائه سرویسهای ارتباط با مشتری و حسابرسی. اگر در محیط استارتاپی کار کرده باشید، قطعا نام این شرکت را شنیدهاید. هاباسپات رهبر محتوایی در حوزههای قیمتگذاری، تکنیکهای فروش، بازاریابی دیجیتالی، بازاریابی محتوایی و به طور کلی بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) است. این شرکت در روندی رو به رشد، امسال توانست بهترین محیط کار جهان شود.
پنج سال قبل، کتابی منتشر شد به نام «مصائب من در محیط استارتاپ». کتابی که در لیست پرفروشهای نیویورکتایمز و والاستریت ژورنال هم قرار گرفت. داستان این کتاب، تجربه کاری دنیل لاینز است. روزنامهنگاری که سر از سیلیکونولی در میآورد و ناگهان از محیط کاریِ تحریریه نیویورک تایمز به دامن استارتاپها میافتد. این کتاب نگاهی غیر از آنچه در اینستاگرام میبینیم از استارتاپها نشان میدهد. برای مثال داستان روزی را تعریف میکند که مدیر شرکت عروسک خرس میآورد، روی یکی از صندلیهای اتاق جلسه میگذارد و به عنوان مشتری با او صحبت میکند. نویسنده در نهایت با در کنار هم قرار دادن روایات مختلف از استارتاپی که امروز بهترین محیط کار را دارد نشان میدهد که رویای استارتاپی، چگونه میتواند افراد یک شرکت را تبدیل به یک فرقه کند که به صورت جاهلانهای به اهدافی که از زبان مدیران میشنوند باور پیدا میکنند. باوری که شاید حبابی باشد و بترکد. همان طور که حباب ظاهرسازیهای فیسبوک و گوگل در سالهای اخیر ترکید.
اگر صندلی بادی ندارید استارتاپ نیستید!
موج افسانهسازی استارتاپی مدتهاست که به ایران هم رسیده. به هر شتابدهنده، محیط کار استارتاپی یا فضای کار اشتراکی که پا بگذارید، یا صفحه اینستاگرام آنها را دنبال کنید با این پدیده مواجه خواهید شد. در استوریها، هر روز جشن تولد یکی از کارمندان است. مسابقههای داخلی دارند، بیشتر آنها از رنگ زرد یا سبز برای رنگآمیزی دیوار استفاده کردهاند، همه کارمندان لبخند بر لب دارند، بر روی تمام میزهای شرکت گلدانهای خوشگل قرار دارد، اتاقها شیشهایست و همگی تیشرتها و مانتوهای رنگارنگ میپوشند. تعدادی از آنها اتاق گیم دارند. اتاقی مخصوص بازی Fifa و Pes! شاید فوتبال دستی و میز پینگپونگ هم در گوشه و کنار تصاویر ببینید. صندلی و تشکچه بادی در رنگها و طرحهای مختلف هم که بخشی جدانشدنی از این استارتاپهاست. احتمالا هم در صفحه اینستاگرامشان هایلایت معرفی کتاب هم دارند که جلد صورتی کتاب «تست مامان» در آن دیده میشود.
با وجود تمام جذابیتهای ظاهری، در گزارش الکاماستارز در سال 98، بیش از 68 درصد استارتاپها که تحت پوشش شتابدهندهها بودند کمتر از دو سال عمر کردند. این آمار مربوط به سال گذشته است که اوضاع اقتصادی هنوز تحت تاثیر کرونا وخیمتر نشده بود. بنا به گزارش سازمان فناوری اطلاعات، 61 درصد از استارتاپها در نیمه دوم سال 99 امکان ادامه کار نخواهند داشت. در کنار اینها تعدیل 260 نیروی علیبابا و الیگشت در ابتدای سال و کاهش تعداد کارمندان الوپیک از 260 نفر به 80 نفر هم به عنوان نمونه به یاد بیاورید. همه این استارتاپها در فضای کارشان از همان المانهای استارتاپی استفاده میکنند.
استیو جابز هم روی صندلی بادی مینشست!
همانطور که گفتیم اپل رتبه 84 از نظر محیط کاری را دارد. آمازون هم که کلا نیست. اما فراموش نکنیم که اپل ارزشمندترین شرکت جهان است. اپل اگر کشور بود، هشتمین اقتصاد قدرتمند جهان میشد. آمازون هم با بیش از یک میلیون کارمند، عظیمترین شرکت جهان است. استیو جابز، که از خودرایترین مدیران شناختهشده بود، فشار کاری فراوانی به زیردستانش میآورد و هنوز هم این روحیه در بین مدیران اپل هست، اقدام به ساخت محیط کاری زیبا برای کارمندانش کرد. محل کار اپل، با نام «اپلپارک»، حلقهای از دفاتر و کارگاههاست با فضای سبز بسیار بزرگی در میان این حلقه. طرحی که 5 میلیارد دلار هزینه داشت. اما در نهایت چیزی که باعث شد اپل، آمازون، فیسبوک و سایر استارتاپهای بزرگ به اینجا برسند مواردی بسیار مهمتر از ظواهر شرکت بود. استارتاپهای بسیاری مانند اپل و گوگل از گاراژ شروع کردند. قطعا داشتن صندلی بادی و دیوار رنگارنگ و گرفتن جشن تولد اتفاق بدی نیست. نکته مهم این است که بدانیم همه این مسائل حاشیه است. در سلیکونولی که شرکتهایی با گردش مالی چند تریلیون دلاری فعالاند، هم صندلیهای بادی فراوان است و هم نارضایتی شغلی. پس رشد و رضایت شغلی را باید در جایی به غیر از ظواهر ساده استارتاپ جستجو کرد!