من هیچوقت از این عنوان لیست آرزوهای پیش از مرگ خوشم نیامده است. انگار آدمها وقتی این لیستها را مینویسند مدام به مرگ فکر میکنند. انگار به جای زندگی، مرگ جلوی چشمانشان است و آخرین روز زنده ماندنشان را تصور میکنند در حالیکه خیلی از کارهایی که دیوانهبازی به حساب میآید را انجام ندادهاند. به جای این لیست، من یک لیست آرزوهای زندگی درست کردهام.
من ترس از ارتفاع دارم، پس چرا مانند خیلیهای دیگر باید پرش از هواپیما یا صخره را در لیست آرزوهایم بگذارم؟ فقط چون متهورانه و هیجانانگیز هستند؟ من مدتها پیش فهمیدم خیلی از این مواردی که آدمها معمولا توی لیست کارهای پیش از مرگ خودشان مینویسند را من تحت هیچ شرایطی انجام نخواهم داد، چون به نظرم فقط کارهایی از سر لجبازی برای اثبات زنده بودن میآمدند. در عوض، با کمک این چهار مورد میتوانید لیستی تهیه کنید که هر روز به کارتان بیاید، بدون اینکه لازم باشد به آخرین روز زندگیتان فکر کنید.
بله، ممکن است آن کار پرش از ارتفاع باشد. ولی ممکن است خوردن یک وعدهی غذایی عالی در رستوران با همسر یا دوستتان باشد. هیچکدام بهتر از دیگری نیستند. و انجام ندادن یکی به جای دیگری به این معنا نیست که سرزندهتر از دیگران نیستید. لیست آرزوهایتان باید پر از چیزهایی باشد که شما و فقط شما را خوشحال میکند.
منتظر اتفاقات خوب بودن شما را از لحاظ ذهنی جوان نگاه میدارد. باید منتظر چیزی بودن به اندازهی تجربه کردنش برای شما جذاب باشد. حال و هوای نوروز را در نظر بگیرید. لذت بردن از جنب و جوشهای شب عید بخشی از لذت نوروز است. برای رویاهایی که در سر دارید نقشه بکشید، هیجان داشته باشید و از این انتظار برای اتفاق افتادنشان هم لذت ببرید.
بخشی از انتظار و شوق برای اتفاقات خوب در آینده درک این نکته است که گذشتهها گذشته است. اگر تمام مدت گوشهای نشستهاید، قصههای قدیمی تعریف میکنید، از پیروزیها و شکستهای گذشتهتان میگویید، بدانید که پیر شدهاید. مهم نیست چند سالتان است. بله، هرچه سن بالاتر میرود، جمع شدن با دوستان قدیمی و یاد ایام کردن بسیار هم خوب و لذتبخش است، ولی اگر همیشه این کار را میکنید، یک جای کار میلنگد. به آنچه اکنون در حال اتفاق افتادن است توجه کنید و برای آن چه در آینده قرار است اتفاق بیفتد شوق داشته باشید.
یکی از پدیدههایی که امروزه زیاد شاهدش هستیم از دست رفتن لحظهها به خاطر وجود تلفنهای همراه است. پیش از این هم دوربین در زندگیهایمان وجود داشت و گاهی واقعا آزاردهنده بود ولی انگار بیشتر میتوانستیم در لحظه زندگی کنیم. تجربیات زیادی هستند که چه بهتر آنها را در ذهنمان ثبت کنیم به جای اینکه تمام هوش و حواسمان را به قاب بستهی گوشیهایمان بدهیم. لحظه را دریابید و زندگیاش کنید. عکس و فیلمهای روی گوشی ممکن است پاک شوند و از بین بروند ولی آنچه در ذهنتان ثبت میکنید همیشه با شما خواهد ماند.
پ.ن: این مطلب ترجمهی آزاد من از این نوشته بوده و در مجلهی اینترنتی ساناستار منتشر شده است.