مروارید
مروارید
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

مده‌آ: آن‌طور که ایتالیایی‌ها او را می‌بینند.

Dario Fo and Franca Rame
Dario Fo and Franca Rame

داستان مده‌آیی که داریو فو روایت می‌کند، از موقعیتی آغاز می‌شود که مده‌آ خبر خیانت یاسون را شنیده است و زنان محل طی یک هم‌سرایی یونانی در تلاش‌اند مده‌آ را راضی کنند از خانه بیرون بیاید و سرنوشتش را بپذیرد. مده‌آ در نهایت از خانه بیرون می‌آید، با زنان محل از رنجی که خیانت همسرش به او وارد کرده است حرف می‌زند، سعی در آگاه نمودن زنان دارد که این یک رسم نیست که شوهرانشان هر هنگام که زنان پا به سن ‌گذارند، همسر جدیدی اختیار کنند؛ همسر جدید جوان‌تری که در این‌جا یک شاهدخت است. یاسون به دیدار مده‌آ می‌آید، مده‌آ تمام سخنانی که تا پیش از آمدن یاسون به زبان آورده بود را فراموش کرده و وانمود می‌کند تصمیم همسرش و سرنوشتش را پذیرفته؛ حال آن‌که در فکر انتقامی سخت از یاسون و خواهان نابودی فرزندانش است تا همان‌طور که خودش با فریاد می‌گوید با مرگ آنان، زن تازه‌ای به دنیا بیاید.

متن به‌طور آشکاری سمت‌وسویی فمنیستی دارد و فرانکا رامه این امر را در پیش‌پرده‌ای که روی متن نمایش نوشته است، بیان می‌کند. در این‌جا تقابل دو نوع تفکر در زنان را شاهدیم. همسرایان که هم‌چون پدرسالاری مونث و تابعی از مذکر با وجود قرار داشتن در یک رابطه‌ی نابرابر و زیرسلطه، سعی در سرکوب مده‌آ که در حال طغیان علیه پدرسالاری‌ست دارند و به تداوم‌بخشی این ایدئولوژی غالب –در متن؛ عادی جلوه دادن ازدواج همسرانشان طبق گفته‌ی پادشاه- دامن می‌زنند. اقلیتی تحت‌ستم در حال اعمال ستمی مشابه بر یکی از جنس خودشان هستند. این عالی‌ترین مثال برای عینیت بخشیدن به چرخه‌ی پدرسالاری‌ و سیاست جنسی‌ای‌ست که کیت میلت از آن سخن می‌گوید. عمل کردن به نقش خود به عنوان عضوی از این چرخه در یک رابطه‌ی دوسویه‌ی استثمارگر و تحت استثمار. مده‌آ آشکارا در تلاش برای افشا و براندازی یقین‌ها و قوانین پدرسالاری و احیای حقوق ازدست‌رفته‌اش است. مده‌آ تنها کسی است که بیدار است و حاضر نیست به ستمی که بر او شده، تن دهد. زنان در مواجه با اعتراض مده‌آ بلافاصله نقش مادری‌اش را به یادش می‌آورند. به نظر زنان مده‌آ الم‌شنگه به‌پا کرده است و «فقط عجوزه‌ها و فاحشه‌ها» این‌گونه دادوبیداد راه می‌اندازند. همکاری زنان با پدرسالار و سرکوب مده‌آ، غم‌انگیز است و برای مخاطب مونث، عمیقا آشنا و دردناک.

مهم‌ترین اقدام مده‌آ به عنوان طغیان، کشتن فرزندانش است. مده‌آ از کلیشه‌ی زنان به عنوان مادر و مادر خوب بودن سر باز می‌زند. به نظر بسیاری از فمنیست‌ها، فرودستی و استثمار زنان از بچه‌دار شدن آن‌ها ناشی می‌شود. این واقعیت زیستی است که مردان را قادر ساخته تا زنان را فرودست سازند و از رهگذر آن، زنان تحت حمایت مردان قرار گیرند. شولامیت فایرستون -از فمنیست‌های به شدت مخالف با مادری کردن طبیعی- معتقد است بهترین راه برای آن که زنان از سلطه‌ی مردان رها شوند، رهایی از بند تولیدمثل است. در متن نمایش چندین بار زنان و خود مده‌آ (به‌طرز طعنه‌آمیزی) به این اشاره می‌کنند که به‌خاطر فرزندانش باید به این سرنوشت تن دهد؛ درواقع وجود فرزندان مده‌آ، اهرم فشاری‌ست از سوی یاسون و نظام پدرسالار برای آن که مده‌آ سرنوشت و زندگی جدیدش را بپذیرد. مادری کردن براساس باورهای پدرسالار وظیفه‌ی زنان است. «مادری» مفهومی اجتماعی است، حال آن‌که «پدری» را به رسمیت نمی‌شناسند. هنگامی که برای فرزندان، اتفاق بدی رخ می‌دهد، مادران را مقصر می‌دادند و زنان سرزنش می‌شوند؛ شکوه مده‌آ در این است. مده‌آ زن بودن و هویت اجتماعی‌اش به عنوان زن را در اولویت نقش مادری‌اش قرار می‌دهد و حاضر است «ماچه‌سگی» خون‌خوار خوانده شود، تاریخ به قضاوتش بنشیند، گوشت و خون و زندگی‌اش را نابود کند اما تن به سرکوب یاسون و پدرسالار که به‌طرز هوشمندانه‌ای در نمایش، با «پادشاه» گره خورده است ندهد.

در مقایسه‌ی مده‌آی داریو فو با مده‌آی اوریپید، اوریپید با هوشمندی دایه را برای بیان رنج‌های مده‌آ برمی‌گزیند که خودش زن است و رنج مده‌آ را درک می‌کند. زنان محل در متن داریو فو با این که سعی در سرکوب مده‌آ دارند اما باعث عصبانیت مخاطب نمی‌شوند، برعکس مخاطب برای آنان که چون برده‌هایی رام به این زندگی و سرنوشت تن داده‌اند، دل می‌سوزاند. زنان برای فرونشاندن رنج کهنه‌شان و یادآوری منطقی که پشت پذیرش این رسم –همسرآوری شوهرانشان- وجود دارد در تلاش برای منصرف کردن مده‌آ از تصمیمات و طغیان‌هایش هستند. این اثر سرکوب فراگیری که بر زنان اعمال می‌شود را آشکار می‌کند. به خوبی روشن می‌کند که رفتار پدرسالار با «عنصر نامطلوب» و زنی که زیاد می‌داند و هوشیار است –توجه داشته باشید که مده‌آ ساحره است.- چیست. حذف او. شاه درصدد تبعید و بیرون راندن مده‌آست. ساحره بودن مده‌آ خود نکته‌ی جالبی‌ست. یاد‌آور فام‌فاتال‌های سینمای نوآر است. زنی که به سبب قدرتی که دارد –در سینمای نوآر جذابیت جنسی و در این‌جا، ساحره بودنش- مردانگی شکننده[1] را مورد هدف قرار می‌دهد. یاسون نمونه‌ی بارز مردی با مردانگی شکننده است. ادعای غریبی نخواهد بود که دلیل کنار گذاشته شدن مده‌آ همین امر باشد. مده‌آ بارها قدرت و توانایی‌اش را به یاسون که در تلاش برای یافتن پوستین طلایی بوده است اثبات کرده و به‌خاطر کمک به او برادرش را به قتل رسانیده. مده‌آ آشکارا زنی نیست که نیاز داشته باشد در پناه حمایت مردی قرار بگیرد، اوست که به این مرد کمک کرده و نقش راهبر در رابطه‌ی زناشویی‌اشان را داشته است. این فقدان کنترل بر روی مده‌آ برای یاسون قابل‌پذیرش نبوده است. بنابراین؛ مده‌آ کنار گذاشته می‌شود.

مده‌آی اوریپید و یا داریو فو، تصویر همه‌ی زنان تحت‌ستم مردسالاری‌ست. عینیت‌بخشی به طغیان علیه این نظام سرکوب‌گر و تن دادن به قضاوت شدن به عنوان «مادر خوب نبودن»، «به قدر کافی مادر خوب نبودن». مده‌آ از بند این کلیشه‌ها رها شده است. مده‌آ الگویی که نظام پدرسالار از زنان ارائه می‌دهد را درهم می‌شکند. او حاضر نیست به مادری‌اش ادامه دهد و سکوت کند؛ همان چیزی که پدرسالار از او توقع دارد. مده‌آ فرزندانش را در راه این طغیان از بین می‌برد، چون جامعه به این از خودگذشتگی و رنجی که مده‌آ خودش عامل آن است احتیاج دارد تا زن تازه‌ای متولد شود؛ زنان تازه‌ای به دنیا بیایند.

[1] Fragile Masculinity

نقد ادبی
جادوگر.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید