mosalatsho
mosalatsho
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

چطور فرزندان شادتری داشته باشیم؟

چرا بچه ها غمگین اند ؟

غمگینی بچه ها دلایل مختلفی داره، مثل :

  • داشتن پدر و مادر سخت گیر و نا آگاه
  • سیستم آموزشی اشتباه
  • مدارس سخت گیر و حجم زیاد تکالیف
  • سهمیه های غیر منصفانه کنکور
  • كرونا و نداشتن تحرك و تفريح
  • ...


پدر و مادر های نا آگاه و سخت گیر :

طی سالها تدریس به بچه ها، چیزهای زیادی یاد گرفتم و تجربه های جالب و گاها تلخی داشتم. راستش هر قدر سعی کردم تحت تاثیر اتفاق های زندگی بچه ها قرار نگیرم ، نشد . گاهی وقت ها با پدر و مادرهای عجیبی مواجه شدم که به نظر می رسید حتی کمترین آگاهی برای تربیت فرزندانشون نداشتند.

بین این خانواده ها یک چیز مشترک وجود داشت و اون نرسیدن پدر و مادر به خواسته های قلبی خودشون بود که عموما علتش این بود که خود اونها پدر و مادرهایی سلطه گر داشتند که بدون توجه به نظر اونها برای زندگی و آینده شون تصمیم گرفته بودند که البته توی نسل قبل ، پدیده ی رایجی بود.

حالا خودشون پدر و مادر شدند و همه چیزهایی رو که بهش نرسیده بودند از تنها فرزندشون ، انتظار دارند. فرزندانشون رو در بهترین و گرون ترین مدرسه و کلاس های موسیقی ( اکثرا پیانو که واقعا عجیبه این همه بچه به پیانو زدن علاقمند باشند ) ، زبان ( چند زبان خارجی همزمان مثلا ترکی استانبولی ،انگلیسی و فرانسه) و ... ثبت نام می کنند . بارها شاهد بودم که فرزندانشون رو به اجبار در رشته تجربی ثبت نام کردند و هدفشون فقط پزشکی بود، بدون توجه به استعدادها ، توانمندی ها و علائق فرزندشون

یک داستان واقعی :

از آینده خیلی از شاگردام خبری ندارم ولی دو خواهر رو هنوز خاطرم هست. بچه های باهوشی بودند ، مادرشون تا کلاس سوم راهنمایی درس خونده بود، وقتی نوجوون بود ازدواج کرده بود ، ثروت بسیار زیادی به ارث برده بود و همه تصمیم گیری های خونه با مادر بود ، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب مدرسه ، همه تصمیم گیری ها ... بدون تحقیق و آگاهای کافی و بدون در نظر گرفتن علائق و توانمندی های بچه ها و آینده هر دو چیزی شد که حقشون نبود. بالاخره مادر در چهل و یک سالگی به علت سرطان فوت شد و دو دختر افسرده و بی اعتماد به نفس از خودش به جا گذاشت . یکی ازبچه ها حتی نتونست دیپلم بگیره، دختر کوچکتر حتی در یک کنکور هم شرکت نکرد و حالا هر دو در سال هایی از عمرشون که بایستی صرف کسب مهارت و تجربه کنند ، با داروهای ضد افسرگی قوی زندگی می گذرونند. واقعا زندگی غم انگیزی دارند ، خیلی سعی کردم کمکشون کنم که به زندگی عادی برگردند ولی مشکل حادتر از این حرف هاست.

اما تجربه ای که از این خانواده دارم ، باعث شد تا بتونم به خانواده هایی که داشتند وارد چنین مسیری می شدند ،حداقل یه تلنگر بزنم و از عواقب کارشون آگاه کنم.


پدر و مادرهای تحصیل کرده و سخت گیر :

یه مدل دیگه پدر و مادرها هم هستند که پدر یا مادر پزشک هستند و تصورشون اینه که فرزندانشون هم باید پزشک بشن و از کودکی به فرزندشون این مسئله رو تلقین کردند و بچه فکر می کنه خودش دوست داره پزشک بشه ، البته اینطور وانمود می کنه ولی وقتی تحت فشار قرار می گیره ، قید درس خوندن رو می زنه تا حدی که پدر و مادر حتی به قبولیش در امتحانات نهایی راضی میشن و میگن کنکور امسال دیگه اولویتشون نیست، چون فرزندشون دیگه حرف شنوی نداره




چکار کنیم که بچه هامون از دوران نوجوانی شون لذت ببرند؟

چکار کنیم که بچه هامون نسبت به درس و مدرسه و آینده خودشون احساس مسئولیت کنند؟

چکار کنیم که بچه های شادتری داشته باشیم؟

  • قبل از هر چیزی توانمندی ها و استعدادهای بچه ها رو بشناسید . اگه خودتون راهش رو بلد نیستید به مراکز معتبر مراجعه کنید.
  • در تصمیم گیری های خانوادگی، بچه ها رو هم شریک کنید و در حد خودشون بهشون مسئوليت بديد. شاید به نظر شما کم تجربه باشند ولی بهتون اطمینان میدم از شنیدن نظرشون سورپرایز میشید. با این کار بهشون اعتماد به نفس می دید و کمکشون می کنید مهارت تصمیم گیری و team work رو در خودشون تقويت كنند
تقويت مهارت تصميم گيری
تقويت مهارت تصميم گيری


  • بچه هاتون رو با همدیگه و با بچه های فامیل و دوست و آشنا مقایسه نکنید. اینطوری عزت نفس بچه ها رو پایین میارید. مطمئن باشید بچه های دیگران هم نقطه ضعف هایی دارند که شما خبر ندارید
مقايسه نكنيد
مقايسه نكنيد


  • در کنار کلاس زبان انگلیسی و فرانسه و موسیقی و ... یه سری مهارت های زندگی رو بهشون یاد بدید مثل کار گروهی، فروش یه کاردستی که خودش درست کرده، برنامه ریزی، تصمیم گیری و ...
هفت مهارت مهم اجتماعی برای بچه ها
هفت مهارت مهم اجتماعی برای بچه ها


  • به فرزندتون اعتماد کنید . وقتی به هر دلیلی از درس خوندن زده شده و همکاری نمیکنه ، حمایتش کنید. تازگی ها شاگرد جدیدی داشتم که مامانش می گفت رفتیم پیش روانشناس و پیشنهاد روانشناس این بوده که پدر و مادر نسبت به فرزندشون در یک موضع باشند و هماهنگ باشند. این مامان عزیز می گفت " من هم طرف همسرم رو گرفتم " و ... اوضاع بدتر شده بود. اگه فرزندتون رو تنها بذارید، به کی تکیه کنه ؟


  • در مدرسه هایی که خیلی سخت گیر هستند و از دوران مدرسه جز خستگی و سرخوردگی خاطره ای برای بچه ها نمی سازند ، ثبت نام نکنید.
  • اجازه بدید بچه ها با نظارت شما با دوستانی که مورد تایید شما هستند ، معاشرت کنند. اونها علاوه بر خانواده خوب به دوستان خوب هم نیاز دارند .
  • به حرف فرزندتون گوش بديد، به درد دل هاش ... و اجازه بديد دغدغه های ذهنیش رو باهاتون به اشتراک بذاره . فکر نکنید بین این همه گرفتاری ، این که دغدغه نیست. برای بچه ها نسبت به سن خودشون مشکل بزرگیه



آيا فرزند شما شاد و سرزنده ست ؟

شما چه پیشنهادی برای بهتر شدن کیفیت آموزش و کسب مهارت های بچه ها دارید ؟

اینجا نظرتون رو با بقیه به اشتراک بذارید






دانش آموزمدرسهمهارت ها
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید