کامران مهدوی
کامران مهدوی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

جلال آل احمد

«جلال آل احمد» نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی آذر سال 1302 در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدرش از روحانیان آن زمان و مخالف تحصیل پسرش در دبیرستان بود. او برخلاف عقیده‌ی خانواده‌اش به مدرسه‌ی دارالفنون رفت و توانست دیپلم بگیرد. او در جوانی با «احمد کسروی»، تاریخ‌دان ایرانی و «محمدحسن شریعت سنگلجی» آشنا شد و به خواست پدرش برای تحصیل در علوم دینی به نجف سفر کرد. او مدت سه ماه را در نجف همراه برادرش زندگی کرد و با تفاوت‌های اساسی در تفکراتش نسبت به دین و مسائل اجتماعی به ایران بازگشت. او در آن زمان به حزب توده پیوست و به این دلیل از سوی خانواده طرد شد.


«جلال آل احمد» تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران را آغاز کرد و تا مقطع دکترا آن را ادامه داد. او در این دوران مجموعه‌ی «دیدوبازدید» را منتشر کرد که شامل داستان‌های «دیدوبازدید عید»، «گنج‏»، «زیارت»،‏ «افطار بی‌‏موقع»، «گلدان چینی»،‏ «تابوت»، «شمع قدی»، «تجهیز ملّت»،‏ «پستچی‏»، «معرکه»، «ای لامسبا!» و «دو مرده‏» بود. این داستان‌ها روایت زندگی مردمان آن زمان هستند و نویسنده با زبانی طنز، مسائل اجتماعی و رفتارهای سنتی جامعه‌ی آن زمان را روایت و نقد می‌کند. او در دهه‌ی بیست و سی علاوه برنوشتن داستان‌هایش پژوهش و ترجمه‌ی آثار بین‌الملل را نیز آغاز کرد. او با روزنامه‌ها و نشریات مختلفی همکاری داشت و با نثر توانایش بر جامعه‌ی روشن‌فکر آن زمان تاثیر گذاشت.


«جلال آل احمد»، نویسنده‌ی تأثیرگذار معاصر ایران در عرصه‌ی سیاست نیز فعالیت داشت. او با پیوند تنگاتنگ ادبیات و سیاست وارد صحنه‌ی پرآشوب اجتماعی آن دوران شد. او سال 1326 دومین اثرش، «از رنجی که می‌بریم» را منتشر کرد که شامل هفت داستان کوتاه است. این نویسنده طی داستان‌های این کتاب وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی آن زمان را نشان داد و مسائل اجتماعی را به تصویر کشید. او در همین زمان از حزب توده کنار کشید و در سال 1327 با «سیمین دانشور»، اولین زن داستان‌نویس ایرانی آشنا شد. آن‌ها پس از دو سال باوجود مخالفت‌های خانواده‌ی «جلال آل احمد» با یکدیگر ازدواج کردند. «سیمین دانشور» تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود و به داستان‌نویسی و ترجمه‌ی آثار مشغول بود. او آثار «جلال آل احمد» را همواره مطالعه‌ می‌کرد و باعث آرامش روحی و روانی او پس از فراز و نشیب‌های خانوادگی و اجتماعی‌اش شد. «جلال آل احمد»، در همین سال «قمارباز» را اثر «فیودور داستایِفسکی» را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرد.


«جلال آل احمد» در پایان دهه‌ی سی به طرفداری از «محمد مصدق»، سیاست‌مدار و حقوق‌دان فعال درزمینه‌ی ملی شدن صنعت نفت سخنرانی کرد. او در این دوران علاوه بر فعالیت‌های سیاسی‌اش در جبهه‌ی ملی، ترجمه‌ی آثار فرانسوی را نیز آغاز کرد. او جامعه‌ی ادبیات ایران را با نویسندگان بین‌الملل آشنا کرد و آثار افرادی همچون «آندره ژید» و «ژان پل سارتر» را به فارسی ترجمه کرد. اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران ایران بر سرنوشت و قلم نویسندگان آن دوره بسیار تأثیرگذار بود، خفقان و آشوب اجتماعی درون‌مایه‌ی داستان‌های آن زمان شد. «جلال آل احمد» دو اثر «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» را در سال 1337نوشت و بار دیگر جامعه‌ی اطرافش را در قالب داستان روایت کرد. او پس از این دو اثر، کتاب «غرب‌زدگی» را نگاشت و که توجه «سید روح‌الله خمینی» را به خود جلب کرد. «جلال آل احمد» به همراه «علی‌اکبر کنی پور»، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی به مکه سفر کرد و داستان سفرش را در سفرنامه‌ی «خسی در میقات» منتشر کرد.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید