این چشمها و گوشهای کوچک کودک شما همهچیز را متوجه میشوند. آیا از نقش رفتار والدین در تربیت کودکان خود آگاهی دارید؟ من و شوهرم تقریباً هر شب باهم شام درست میکنیم. من هیچوقت زیاد به این موضوع فکر نکرده بودم (بهجز همکاری و همراهی که در این کار جریان داشت و من واقعاً بابت آن خوشحال بودم) تا اینکه روزی دختران ۴ و ۶ ساله ما با دوستانشان خانه بازی میکردند, تصادفاً چیزهایی شنیدم.
دخترهای من در نقش پدر و مادر و دو دوستشان در نقش کودک، بازی میکردند. همهچیز بهخوبی پیش میرفت تا اینکه نوبت به آماده کردن غذا در بازی رسید. یکی از دوستانشان درحالیکه به دختر بزرگتر من اشاره میکرد و یک ماهیتابه پلاستیکی را بهسرعت درون فر میگذاشت گفت: ” پدر که آشپزی نمی کنه!” دوست دیگرشان گفت: ” آره, تو درست میگی”.
دختران من درحالیکه بهسوی من میدویدند و از من میخواستند که به آنها بگویم اصلاً هم اینطور نیست, در پاسخ به او همزمان فریاد زدند: ” بله, پدر هم می تونه آشپزی کنه!”
من و شوهرم به دخترانمان کمک میکنیم تا مفاهیمی چون “انتخابها” و “پیامدها” را درک کنند و از این طریق رفتارهای مثبت را در آنها تقویت میکنیم. اما در آن لحظه, من متوجه شدم که روابط و رفتار والدین عیناً نشاندهنده مجموعهای از ارزشها و عقایدی است که فرزندان ما به “درست بودن” آنها باور پیدا میکنند, حال چه این رفتارها خوب باشد (مثل این مورد) و چه بد.
ظاهراً مقالات متعددی در حوزه روانشناسی کودک وجود دارد که به شما میآموزد، الگوی رفتار والدین یک جزء اصلی اما فراموششده در مراحل رشد و تربیت کودکان است. خانم الیزابث لومباردو , دکتر روانشناس در وکس فورد, پنسیلوانیا و نویسنده کتاب تو خوشحال هستی معتقد است که الگوسازی رفتار والدین حتی قبل از درک ارتباط کلامی کودکان رخ میدهد”. ما بهعنوان پدر و مادر اغلب سعی میکنیم بر آموزش کلامی کودک متمرکز شویم, درحالیکه از اهمیت رفتار والدین در تربیت کودکان غافل هستیم”.
برای کودک هیچ شاهدی موثر تر از رفتار والدین او نیست. تنها آموزش تقسیم وظایف یا تربیت جنسی کودکان نیست که باید در تربیت کودک و فرزندان موردتوجه قرار گیرد؛ یک مطالعه روانشناسی که توسط وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالاتمتحده آمریکا در سال ۲۰۰۹ انجام شد نشان میدهد، میزان رضایت والدین از ازدواج و روابط زناشویی به همان اندازه کیفیت رابطه کودک با هر یک از والدین, بر تندرستی و سلامت روانی و جسمی آینده کودک تأثیرگذار است.
دنیل بوسینو, دکتر روانشناس بالینی و یکی از مؤسسین مرکز روان درمانی بالتیمور میگوید: “مهمترین موضوع در هر خانواده بهبود روابط زن و شوهر در ازدواج است, و بزرگترین کمکی که والدین میتوانند برای تربیت کودک خود انجام دهند این است که زن و شوهر یکدیگر را دوست بدارند”.
والدین با تلاش در جهت قدردانی و تشکر از زحمات یکدیگر, میتوانند درسهای مهمی درباره روابط عاطفی , شیوه حل اختلاف با همسر و ایجاد تعادل میان محیط کار و منزل به کودکان آموزش دهند.
او در ادامه میگوید, والدین طلاق ( در شرایطی که پدر یا مادر بهتنهایی مسئول نگهداری و تربیت فرزندان است ) میتوانند برخی از مهارت های زندگی لازم درزمینهٔ برقراری ارتباط موثر را با نشان دادن شیوه ارتباط صحیح با دوستان و اعضای خانواده به کودک خود یاد دهند.
حقیقت این است، کودکان آنقدر به فکر بازی گوشی هستند که بهندرت به حرف ما گوش میدهند. آنها مشغول تماشای آخرین فیلمهایی هستند که ما در آن ایفای نقش کردهایم. فیلمهایی با موضوعاتی چون روش حل اختلافات یا اوقات مشترکی که ما به عنوان والدین و الگوی کودک به آنها اختصاص میدهیم. بهاینترتیب میتوانیم از شیوه صحیح ارتباط با همسر خود تنها به عنوان یک الگوی رفتار سالم در تربیت کودک خود استفاده کنیم.
درحالیکه اکثریت والدین بهصورت غریزی از اهمیت مهر و محبت در تربیت کودک و فرزند خود آگاه هستند, برخی این واقعیت را نادیده میگیرند. برای کودکان مشاهده ابراز عشق و محبت پدر به مادر به همدیگر بسیار مهم است.
ملودی بروک, زوج درمانگر و مشاوره خانواده از ریچاردسون, تگزاس, میگوید” برقراری رابطه زناشویی همراه با عشق و محبت والدین یک الگوسازی رفتاری مناسب در تربیت کودک با عاطفه و محبت محسوب میشود. او در ادامه میگوید کودکانی که در خانواده هایی پرورش مییابند که والدین شان در مقابل آنها نسبت به یکدیگر ابراز عشق و علاقه نمیکنند, کودک در برقراری ارتباط صمیمانه با دوستان و نزدیکان خود دچار مشکل میشود.
همانطور کودکانی که همواره شاهد پرخاش و خشونت خانوادگی والدین هستند مستعد ادامه چرخه خشونت هستند, کودکانی که شاهد ارتباط عاشقانه باشند نیز آنچه را آموختهاند به خانواده آینده خود منتقل خواهند کرد. کارول لیبرمن دکتر روانشناس و درمانگر میگوید: “با نشان دادن شیوههای مناسب ابراز علاقه و محبت والدین میتوانیم در سنین پائین به فرزندان خود بیاموزیم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است—موضوعی که مخصوصاً هنگامیکه ما دیگر در کنار فرزندان خود نیستیم اهمیت دارد”.
نکته حائز اهمیت این است که محبت کردن به همسر نباید تنها محدود به زمانی باشد که همسرتان با انجام کاری سعی در خوشحال کردن شما دارد. در عوض, ممکن است بخواهید کاری کنید که کودکان شما را درحالیکه در راهرو از کنار همسرتان رد میشوید و او را در آغوش میگیرید ببینند؛ یا از او بخواهید هنگام تماشای فیلم خانوادگی کنار شما روی مبل بنشیند.
دکتر بارلو ویرجینیا, مشاور خانواده در پست دام, نیویورک میگوید ” کودکان باید این پیام را دریافت کنند که برای دوست داشته شدن الزاماً نباید افرادی کامل و بیعیب و نقص باشند”. بهعبارتدیگر, اگرچه پدر برای تعمیر مشکل نشتی ظرفشویی آشپزخانه مستحق یک تشویق صمیمانه است, اما این در آغوش گرفتنهای بیدلیل است که بیشترین ارزش را دارد (البته, این مورد درباره مهر و محبتی که شما به فرزندان خود نشان میدهید نیز صدق میکند).
بدون شک زمانی که همسر تان اولویت اصلی زندگی شما بود را به خاطر میآورید. آن زمان برای باهم بودن برنامههای خود را تغییر میدادید, خوابتان را فدای یک ساعت روابط جنسی بیشتر میکردید و تمام تلاش خود را به کار میگرفتید تا به خاطر او کارهای معقولی انجام دهید.
سپس بچه دار شدید. ازآنجاکه فرزندان بسیار دوستداشتنی و جادوئی هستند, خواستههای بیپایان کودکان موجب میشود توجه به همسر تان را از یاد برده باشید. شریل کاین, برگزارکننده کارگاه های آموزش مهارت های زندگی به کودکان در وست پورت میگوید: “این حقیقت در مورد بسیاری از والدین ، بهویژه مادران ،وجود دارد که مراقبت از فرزندان هیچ انرژی, زمان و حتی تمایلی برایشان باقی نمیگذارد تا وقتی را صرف رابطه زناشویی و توجه به همسر خود کنند”.
باوجود اشتغال به کار همزمان پدر و مادر, فهرست بیپایان فعالیتهای فوقبرنامه, و تعداد بیشماری عوامل حواس پرتی (شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام , برنامه تلویزیونی), زمان کنار همسر بودن اغلب بهروزهای بعد موکول میشود.
همهچیز تکراری است؟ یاد قرارهای شبانه قدیم به خیر. این دکتر روانشناس که معتقد است ترتیب دادن قرار گفتگو با همسر ( حداقل به مدت یکبار در هفته) ضروری است، بر این نکته تأکید میکند که والدین باید تلاش بسیاری برای حفظ رابطه صمیمی و عاطفی با همسر خود انجام دهند.
کیفیت رفتار والدین با هم، اساس و بنیان خانواده را شکل می دهد, پس طبیعی است بخواهید بنیان قویتری داشته باشید. ممکن است فکر کنید کودکان از اینکه دور از آنها با همسر خود وقت بگذرانیدرنجیدهخاطر میشوند, اما بزرگ شدن کودکان با آگاهی از اینکه والدین آنها یکدیگر را دوست دارند و برای هم وقت میگذارند, یک حس امنیت در کودک ایجاد میکند که هیچچیز دیگری قادر به ایجاد آن نیست”.
واضح است که وجود برنامهها و مشغله های زندگی, هماهنگ کردن زمانی برای باهم بودن زن و شوهر را غیرممکن میسازد, اما اینکه به کودکان نشان دهید که میخواهید با همسر خود وقت بگذرانید(حتی برای پنج دقیقه لابهلای کارهای روزمره) رفتار مؤثری در تربیت فرزندان تلقی می شود.
همه میدانیم مدیریت و تقسیم وظایف خانواده در کارهای خانه مانند مدیریت یک کسبوکار است. همیشه فهرست بیپایانی از مسئولیتها وجود دارد که فعالیت همیشگی شما را میطلبد؛ از آشپزی و نظافت تا تن دادن به تمرین فوتبال،کلاس نقاشی، آموزش زبان و غیره.
دکتر اسکات کلترین, جامعه شناس دانشگاه اوریگون و نویسنده کتاب مرد خانواده میگوید: حتی هنگامیکه پدر تنها نانآور خانواده است, والدین هر دو باید برای انجام مسئولیتها و کارهای خانه تلاش کنند. “بررسیها نشان میدهد نسل به نسل انتظارات زن و شوهر در تقسیم وظایف خانه و مسایل مالی بیشتر میشود.
برای اینکه همسرتان را درباره مزیتهای تقسیم وظایف منزل مانند شست و شوی لباسها متقاعد کنید به چیزی دیگری نیاز دارید؟ دکتر کلترین که نتایج یک نظرسنجی را موردمطالعه قرار داده متوجه شد کودکان مدرسهای که کارهای خانه را با پدر خود انجام میدهند بیشتر احتمال دارد با هم سن و سالان خود هماهنگ شوند.
علاوه بر این، احتمال سرپیچی از آموزگار و ابتلا به افسردگی یا انزوا در میان این کودکان کمتر است. دکتر کالترین میگوید: “مشاهده پدر درحالیکه مشغول انجام کارهای منزل است به فرزندان ارزشهایی مانند اهمیت همکاری و مزیت یک خانواده آزاد را میآموزد”.
در منزل ما, من و شوهرم با آشپزی در کنار یکدیگر- تقریباً بهصورت غیرمستقیم- به دختران مان یاد دادهایم که مردان و زنان میتوانند با کمال میل و خوشحالی کارهای خانه را تقسیم کنند. هرچند که من هرگز چنین تصور جسورانهای درباره پدرم نداشتهام (شاید به این دلیل که هیچوقت ندیدم او حتی برای جوشاندن آب تلاش کند), اما دختران ما با این انتظار تربیت و وارد دنیای پیرامون و ارتباطات خود خواهند شد.
جالب است بدانید بر اساس تحقیقات روانشناسی صورت گرفته، حتی هنگامیکه زن و شوهر در حل اختلافات با همسر خود تفاهم ندارند, هنوز فرصت مهم دیگری برای بهبود زندگی و تربیت فرزندان وجود دارد. یک مطالعه جدید که در مجله روانشناسی کودک به چاپ رسیده نشان میدهد مادامیکه دعوا با همسر عادلانه باشد, لازم نیست آن را پشت درهای بسته ( دور از دیدگان فرزندان ) انجام دهید.
دکتر پاتریک دیویس, همکار پژوهشی و دکتر روانشناس در دانشگاه روچستر میگوید:کودکان تحت شرایطی خاص از مشاهده رفتار والدین حین جنگ و دعوا سود میبرند. اگر والدین در حل مشکلات و اختلافات خانوادگی عادلانه و اصولی عمل کنند، به کودکان خود میآموزند چگونه میتوانند از طریق توافق و سازش به راه حل صحیحی در برخورد با مشکلات زندگی دست پیدا کنند”.
دکتر لیبرمن این مسئله را بسط داده و تأکید میکند: “اینکه به کودکان نشان دهیم چگونه میتوانند اختلافات خانوادگی و مشکلات زندگی را به روشی صحیح حلوفصل کنند، این در واقع یکی از بزرگترین هدایایی است که در تربیت فرزندان خود به آنها بخشیده ایم”.
من در مرکز مشاوره روانشناسی خود با افراد متعددی سروکار داشتهام که در خانواده هایی بزرگشدهاند که والدین آنها در مواجه با اختلافات زناشویی خود هیچگاه ارتباط مؤثری برقرار نکردهاند. این کودکان بهاشتباه از رفتار والدین خود الگوسازی کرده اند. این کودکان گمان می کردند که همواره باید باکسانی که دوستشان دارید موافق باشید. این کودکان هنگامیکه بعدها در زندگی خود دچار اختلاف میشوند, تصور میکنند که رابطه شان ویرانشده و یا اینکه مشکل از آنهاست”.
هنگامیکه قوانین بازی عادلانه در زمین را مقرر میکنید (فریاد زدن بر سر همسر ممنوع, فرار کردن از کارهای منزل ممنوع, فحاشی به همسر ممنوع), پایبندی .الدین به این قوانین ضروری است.
تسلط به مهارت گوش دادن همدلانه به همسر کمک میکند تا بتوانیم به همسر خود آرامش داده و از او به خاطر زحماتش تشکر و قدردانی کنیم. هنگامیکه شما این کار را بهدرستی انجام میدهید, مفهوم عشق بی قید و شرط را به فرزندان خود آموزش داده اید.
من بهتازگی دریافتم که وجود یک تماشاگر بیاطلاع در یک بحث داغ نیز میتواند مزیت نهفتهای داشته باشد. یک روز من مشغول دعوا با همسر خود در موردحق با من است! خیر, حق با من است! بودیم که ظاهراً هیچ پایانی نداشت. ناگهان دختر بزرگتر ما بحث را با این نصیحت کوچک قطع کرد: ” پدر, اگر عاشق مادر هستی, چرا اجازه نمیدهی این بار او برنده شود؟ او هم دفعه بعد اجازه میدهد که تو برنده شوی”. ایده فوقالعادهای بود و ما این را به او گفتیم. خوشبختانه در مورد ما, الگوسازی رفتاری فرزند از سوی من و همسرم انجام میشود.