رادیو متروک
رادیو متروک
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

رادیو متروک - قسمت #23 : واشر سر سیلندر و سقف پروداکتیویتی

داستان:

یه دونه از این ماشین های ملی داشتیم و چندین سال پیش با خانواده رفته بودیم شمال. موقع برگشت داشتیم میومدیم که دیدم بنزین ماشین کمه. پمپ بنزینی که توی رشت بود شلوغ بود. یه نگاه به خط بنزین کردم و تخمین سر انگشتی زدم که با اون میزان بنزین به قزوین میرسیم و میتونیم بنزین رو پر بکنیم. توی مسیر هم پمپ بنزین بود و میتونستیم باز باک رو پر بکنیم. هیچی خلاصه آتیش کردیم به سمت تهران. توی مسیر برگشت هم یکی دو تا پمپ بنزین بودن که یا خیلی شلوغ بودن یا بسته بودن. شب بود، حدود 10 اینا. هیچی دیگه خلاصه گفتیم اون پمپ بنزین قزوین حتما بازه و حتما اونجا بنزین میزنیم. من میدیدم که ماشین خیلی شتاب و سرعت سابق رو نداره و بیش از حد داره زور میزنه. خیلی توجه خاصی نکردم. سمت کوهین و جاده های پر شیب اون منطقه بودیم که دیدم بنزین بیشتر از تخمین مصرف شده و ممکنه بنزین تموم بکنیم. حدود 40 کیلومتری هم به قزوین مونده بود. کمی جلوتر یه پمپ بنزین ولی اون دست اتوبان بودش. فقط خدا خدا میکردم که بهش برسیم. خیلی خیلی خیلی شانس آوردیم و دقیقا جلوی پمپ بنزین ماشین بنزین تموم کرد. درسته که توی این قضیه شانس آوردیم ولی درسی که گرفتم این بود که وقتی واشر سرسیلندر ماشین خراب باشه، هم مصرف سوخت بیشتر میشه، هم سرعت و شتاب ماشین کم میشه، هم اینکه بعضا آدم به مقصد نرسیده ممکنه خاموش بکنه. با این که درسش ساده است، توی این اپیزود در مورد این مفهوم ولی توی زندگی روزمره میخوام صحبت بکنم.

بحث:

هر کدوم از ما یک سقف توانایی داریم که در طولانی مدت قابل کم شدن یا زیاد شدن هست. اگر تمام مواردی که در مورد پروداکتیویتی گفتم رو انجام بدی، چهار تا کتاب هم بخونی و فیلم های آموزشی ببینی، یه موقعی میرسه که بهره وری ات خیلی خیلی بالا میره. موقعی که بهره وری مون بالا میره، میتونیم کار بیشتر بکنیم و این موضوع خیلی حس خوبی میده به آدم. اینکه آدم کار 4 هفته رو توی یک هفته انجام میده. اما مساله ای که وجود داره اینه که اگر هی بهره وری رو بیشتر بکنیم و هی کارهایی که انجام میدیم رو به تناسبش بیشتر کنیم، یه روزی میرسه که واشر سرسیلندر میسوزونیم. همین الان هم که دارم این اپیزود رو مینویسم، واشر سرسیلندرم سوخته چون هفته پیش خیلی خیلی زیاد کار کردم. عوضش این هفته نشستم خونه کلا دارم به کارهای دیگه میرسم.

موقعی که واشر سرسیلندر بسوزه چند اتفاق می افته:

1- اول اینکه برای انجام کارهای معمولی آدم نیازه که انرژی بیشتری بسوزونه. یعنی اگر یک کاری رو با 10 واحد انرژی میتونستی حل بکنی، وقتی واشر سر سیلندرت بسوزه، حالا باید 15 واحد انرژی براش بذاری. این میشه پایین اومدن بهره وری

2- دوم اینکه جدای اینکه کارها انرژی بیشتری میبره، توی زمان بیشتری هم انجام میشه. تو تخمین میزنی که به قزوین میرسی، ولی یهو توی کوهین متوقف میشی. که این یعنی کاهش بهره وری

3- سوم اینکه بعد از اینکه واشر سرسیلندر آدم میسوزه، آدم از مسیری که داشته میرفته مجبوره بزنه کنار، استراحت بکنه و بعد دوباره بیفته توی مسیر. که باز میشه پایین اومده بهره وری

از نشانه های سرسیلندر سوختن چیه؟ اینکه تو با کلی انرژی و شور و شوق یک کار جدیدی، یک هدف جدیدی رو شروع کردی، دو هفته روش کار میکنی، هفته سوم استراحت میکنی و بعدش هم پشتت باد میخوره. یا اینکه موقع انجام کار هی یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام چک میکنی چون ذهنت خسته است و نمیتونه کار بکنه. شنونده حاذق این پادکست اگر به گذشته اش رجوع بکنه، حتما خواهد فهمید که منظور از سوختن واشر سرسیلندر توی زندگی اش چی هست. خب راه حل چیه؟

راه حل ها

راه حل اول: سقف زمانی کار کردن

راه حل اول اینه که برای میزان کارکردنت سقف زمانی تعیین بکنی. یعنی اینکه روزانه و هفتگی مشخص بکنی که چند ساعت در کل میخوای کار بکنی. مثلا روزی 10 ساعت، و در هفته 60 ساعت. این میشه تعیین سقف زمانی که اگر دیگه توی روز 10 ساعتت رو کار کردی کار رو هرجایی که هست باید تموم کنی. همینطور برای هفته.

راه حل دوم: سقف تولید

راه حل دوم اینه که جدای داشتن سقف زمانی، نیازه که سقف تولید هم داشته باشی. فرض کن مثلا یک برنامه نویس هستی. به صورت میانگین مثلا میتونی برای خودت این رو در نظر بگیری که روزی بیش از 500 خط کد نمیزنی. و اگر 6 روز هم کار بکنی، در کل بیش از 3000 خط کد نمیزنی. این ها مثال هست و انجام دادنش توی زندگی هم به همین شکل حدودی خواهد بود. برای کارهای مختلف هم قاعدتا میزان سقف تولید و خط کشش متفاوت خواهد بود. تو ایده رو بگیر ولی.

ایده اینه که در روز، هفته، و ماه اگر به سقف تولید یا به سقف زمانی کار کردن رسیدی دیگه کار باید متوقف بشه وگرنه مغز واشر سرسیلندر میسوزونه و تبعاتش قشنگ نخواهد بود.

راه حل سوم: خنک کردن مغز

همونطور که موتور ماشین داغ میکنه و یک سیستم خنک کننده ای موجود هست، مغز آدم هم باید خنک بشه. هم هرروز، هم هر هفته. نیازه که ما هر روز یک ساعت برای خودمون بذاریم و کاری که عشق میکنیم باهاش بکنیم. یک ساعت فارغ از همه دنیا و اینترنت و شبکه های اجتماعی و همه آدم ها. همینطور نیازه که حداقل هفته ای یک نصفه روز چنین کاری برای خودت بکنی. گوشی و نت رو خاموش کنی و نصف روز برای خودت وقت بذاری. وقت بذاری روی چیزی که دوست داری و بهت آرامش میده و مغزت رو خنک میکنه. در ابعاد ماه هم یک آخر هفته رو به شکل کامل چنین تایمی رو برای خودت خالی بکنی فوق العاده میشه.

حرف پایانی:

با این کار، نه تنها احساس رضایت از زندگی بیشتر میشه، بلکه بهره وری هم بیشتر میشه و توی کارهامون موفق تر میشیم. اما یک سری ها هستن که همیشه میگن من الان پشت ددلاین هستم و باید فلان کار رو برسونم تا فلان روز و نمیتونم اینطوری بکنم. جواب من اینه که همیشه یک ددلاینی هست و همیشه یک پروژه ای برای تحویل. اینکه آدم سقف کاری برای خودش تعیین کنه، در واقع داره بهره وری اش رو بالاتر میبره و به رسیدن به ددلاین ها کمک میشه، نه اینکه مانع رسیدن به ددلاین ها بشه. ولی خب، یک سری ها علاقه ای به تغییر ندارن و این مسائل رو بهونه میکنن. منم چیزی جز آرزوی موفقیت روزافزون براشون ندارم.

تکلیف:

تکلیف دو هفته آینده اینه که اگر مراحل افزایش بهره وری رو طی کردی و الان خیلی خفن تر شدی نسبت به قبل، برای کارت سقف زمانی و سقف تولید مشخص بکنی و ببینی چه تاثیری میذاره روی بهره وری ات. به فکر اون یک ساعت روزانه برای خودت و یک نصفه روز آخر هفته برای خودت هم باش. با انجام این کار بیشتر از هر چیزی و هر کسی به خودت لطف میکنی.

سقف بهره وریواشر سر سیلندرسقف پروداکتیویتیمشاوره
رادیو متروک درباره پروداکتیویتی و مهارت های فردی برای زندگی بهینه صحبت میکند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید