
چند روزی هست که دارم به اولین نوشته هایم فکر میکنم. و همینطور که توی ذهنم عقب عقب میرفتم، رسیدم به جایی نزدیک دوازده سیزده سالگی. زمانی که انیمیشن فوتبالیستها پخش میشد. اگر این انیمیشن، خیلی ها را فوتبالیست کرد، من را به سمت نویسندگی هل داد. یادم هست که یک دفترچه برای خودم دوخته بودم و برای خودم قصه می نوشتم. برای هر کدام از تکنیک هایی که توی ذهنم بود، تصویرهای عجیب و غریبی خلق می کردم.
خرید دوره افزایش دایره واژگان و مهارت ارتباطی
دفترچه را از خودم جدا نمیکردم. حتی توی مهمانی، بارها و بارها به دفترچهام سر میزدم و بخشی از کتاب را مینوشتم. پدرم از من میخواست دفترچه را بیاورم و به مهمانها نشان بدهم. من هم مشتاقانه میآوردم و جلویشان باز میکردم. کسی البته به اندازه خودم مشتاق نبود. حتی توجه هم نشان نمیداد.
بعدترها یادم نیست چه بلایی سر آن دفترچه آمد. اما آن نوشتهها، اولین تلاشهایم برای نوشتن بود. مسلماً باز هم اگر توی ذهنم عقب بروم، صحنههایی را پیدا می کنم. یاد آوری آن روزها، خیلی به ذهن امروز من انگیزه داد. سال های زیادی بین 88 تا 95 با نوشتن قهر کرده بودم. و این که یادم افتاد از چه سن و سالی مینوشتم، به من حس تعلق خاطر بیشتری به علاقهی اصلی زندگیم داد.
این نوشتهها خیلی به من کمک کردند که خودم را توی نوشتن پیدا کنم. البته که آن داستان هیچ وقت در ذهنم تکمیل نشد و چیزی از آن باقی نماند. حتی وقتی با نوشتن قهر کردم، باز هم نوشتههای قدیمی در من زنده بودند.
این نوشتن ها کمک زیادی به ذهن می کنند که خودم باشم. هر کسی فقط می تواند نسخه بهتری از خودش باشد. نسخه بهتری که میتواند هر روز قویتر، دقیقتر و با انرژی تر باشد.
مصطفی مردانی
اینستاگرام | تلگرام | توییتر | لینکدین |