
تا زمانی که خودم را معرفی نمیکردم، تاثیری هم نمیگذاشتم. انگار تا وقتی خودم را معرفی نمیکردم، حرفهایم شبیه نالههایی بودند که از پشت دیوار در میآمدند. اصلاً مگر میشود چنین صدایی را جدی گرفت.
یک روز تصمیم گرفتم در مورد کارهایی که کرده ام و نوشتههایی که داشتهام با دیگران صحبت کنم. روی سایتم بنویسم، در موردش جدی تر باشم. رزومهام را جمع کنم و کمی باهوشتر عمل کنم. اصلاً اگر رزومه هم ندارم، سعی کنم به دست بیاورم و رشد کنم. من از رشد کردن روزانه لذت می برم.
پایان فیلم درباره الی چه می شود؟
یادداشتی در مورد فیلم اژدها وارد می شود
صفحات صبحگاهی خوب است یا بد
سایت نویسندگی مصطفی مردانی
خب من مصطفی مردانی هستم. اولین کارگاه داستان من سال 1385 در فرهنگسرای بانوی تهران برگزار شد. یک سال آن جا بودیم و هر چیزی که از داستان لازم بود در آن کارگاهها یاد گرفتیم. یک سال بعد در فرهنگسرای اخلاق، دورههای آموزشیام را شروع کردم و یک سال هم آنجا بودیم. بعد از آن به فرهنگسرای خاوران رفتیم و این مسیر آرام آرام ادامه پیدا کرد.
کتاب اولم سال 1398 به اسم «از پیدا شدن بدم میاد» چاپ شد. مجموعه داستان کوتاهی که تا سه چاپ از آن فروش رفته است. بعد از آن هم کتاب «به خانومت سلام برسون» را چاپ کردم. کتابی که خیلی به آن علاقه دارم و می خواهم که دیده بشود. اما متاسفانه اتفاق های خوبی برایش نیافتاده.
اینستاگرام | تلگرام | توییتر | لینکدین |
این مسیر را ادامه خواهم داد.
مصطفی مردانی
هشتم اذر ماه 1400