
خودم از آن آدمهایی بودم که همیشه دنبال رسیدن به یک نقطه امن برای نوشتن میگشتم و مفهوم بدخلقی حسابی کفری ام میکرد. بعضی روزها اصلاً حوصله نوشتن نداشتم و بعضی روزها هم حسابی کفری بودم از این که نمیتوانستم بنویسم. همیشه تصورم این بود که با فکر میشود روی بدن تغییر ایجاد کرد. این اصطلاح که go hard or go home را بارها به خودم میگفتم، تا شاید کمی بیشتر به خودم فشار بیاورم. کتابهایی مثل اثر مرکب از دارنهاردی و بیاندیشید تا ثروتمند شوید از ناپلئون هیل، این ایده را دنبال میکنند که با فکر میشود هر کاری کرد. وقتی چنین کتابهایی را میخوانید که به دنبال کمک گرفتن از حس نفرت هستند، به این باور میرسیم که همه چیز فکر است، در حالی که...
افت خلق و خو و احساس ناامیدی به محض پایین آمدن توان فیزیکی به سراغ آدم میآید. یکی از نشانههای افسردگی این است که فرد خودش را از نظر فیزیکی ناتوان حس میکند و دیگر خودش را زیبا نمیبیند. افسردگی روی فکر چنین تاثیری میگذارد، در حالی که جسم ما هنوز توانایی و زیبایی خودش را دارد. بعد از مدتی به این باور میرسیم که باید این احساس ناتوانی از طریق فکر به ما وارد شده و بدن و جسم ما توانایی کافی برای رسیدن به هدفهایمان را دارد. چالشی که در هنگام نوشتن یک متن به سراغمان میآید، همین است.
بیشتر بخوانید
خرید تک دوره کوتاه آموزش علایم نگارشی
وقتی حالمان خوب نیست، متفاوت فکر کردن کار سختی است. حتی وقتی میدانیم که الگوهای فکری ما کمکی به بهتر شدن اوضاع نمیکنند، و موضوع بدتر هم چالش «فقط مثبت فکر کن» است. روانشناسی و شبکههای اجتماعی، به ما هشدار میدهند که همه چیز در ذهن ما است، در حالی که جسم و شرایط بیرونی کار خودشان را کرده اند.
ادامه مطلب در مفهوم بدخلقی و اثرش در نوشتن