لرد اکسترم
لرد اکسترم
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

از دیروز تا پریروز

پشت سر گذاشته ام پل های تمنا را

و بی رغبتم بر آرزوهای گذشته

همراهی ندارم جز رنج هایی که

میراث بیهودگی درون منند

و دیهیمی که گل های شادابش

بی رحم در تازش بوران های سرنوشت شوم فسرد

اینک روز می سپارم غمناک و تنها

و چشم دوخته ام بر راهی که مرگ مرکب می راند

و باز می جویم نقشم را

در تنها برگ لرزان و دیرنده بر شاخسار لخت

که گوش سپرده است به زوزه زمستانی بورانی سیاه

و زخمیش در پیکر است

از سوز تازش آخر پاییز.

من
هو آر یو؟ آیم عه گاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید