ویرگول
ورودثبت نام
مسلم شبان  ...
مسلم شبان ...یه خط شعر یعنی یه عمر زندگی
مسلم شبان  ...
مسلم شبان ...
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

و آدمیست دیگر

هنوز صدایت درونم به بی صدایی می ماند

مثل تمام پاییز ها هنوز نفس های تو را با تمام آنچه باقی مانده از خودم به تداعی و سکوت میکشم

تا چیزی از شعر و خیال در من باقی بماند

انگار آدمی نقش چشمانش را با کمی کالی و دوست داشتن گره زده و عطر این هستی و آن هست شدن درونش هیچ بزرگی شده که من نامش را زندگی می نامم

دوست دارم امروزم را برایت بنویسم

و خالی شوم از چهل سالگی و انقراض دست جمعی

رنگ ها در تاروپود زندگیم و این جمله که تاب از توانم گرفته ، مهرماه است نه جایی برای رفتن است و نه جایی برای ماندن بی قرارم و حدس ها مرا به کجا بکشاند نمیدانم

سر خاکت میروم فلبداهه ها مرا رها نمی‌کنند

چهر به چهره تا میشوم خاک را از تمام آنچه هست می تکانم و قبرستان را با تمام هستی به قیاس می کشم

و به درخت هایش سایه های ارزان میدهم

چه باید کرد کاش می‌توانستم مرگ را آن گونه که هست بپذیرم نه آنگونه که تو باورش کردی

تا صاحب لبخندت شودم

و هی به خود بگویم آدمیست دیگر می آید اینجا

تا بگوید رفته ام تا بفهمد زندگی را در خاک مردگان

..... م شبان سنگری

مهر 1404

زندگی
۶
۰
مسلم شبان  ...
مسلم شبان ...
یه خط شعر یعنی یه عمر زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید