نمیدانم که موسیقی یک کشف است یا اختراع، اما بدون شک یکی از بهترین آنهاست. شاید اصلیترین دلیلی که برای خوب بودن آن میتوان برشمرد این باشد که بسیار کاربردی است. یعنی چه؟ یعنی اینکه در لحظات مختلف زندگی حضور موثری دارد.
هر فردی احتمالا اینطور فکر میکند که زندگیش فیلمی است به نقش اولی خودش. به طبع هر فیلمی نیاز به موسیقی متن دارد، موسیقیای که بتواند به خوبی حس ثانیه به ثانیه این اثر را ایجاد و منتقل کند. به همین دلیل است که بنا بر حس و حال هر لحظهاش، موسیقی متفاوتی را برای گوش دادن انتخاب میکند.
این توجیه میتواند به خوبی سلیقه موسیقی ما را، به طور کلی و جزئی شرح دهد. پس در پشت این جمله که من فلان خواننده را دوست دارم چنین حرفی نهفتهست که من بر حسب فیلم زندگیام و اینکه حال و هوای این سکانس بهتر است چگونه باشد، انتخاب میکنم که اثری از این خواننده گوش بدهم.
در واقع شعر، آهنگسازی، ریتم و صدای خواننده مجموعه آن چیزی است که ما انتخاب میکنیم. میتوان گفت که یک رابطه سودآور برقرار است؛ زیرا من زمانی یک اثر را انتخاب میکنم که بدانم باعث بهتر شدن فیلم من خواهد شد.
اینکه با موسیقی فادو به لیسبون میرویم، با صدای پاواروتی در خیابانهای رم قدم میزنیم و با آرشه کیهان کلهر در ارتفاعات کرمانشاه اتراق میکنیم یعنی همین.